اغلبِ دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی با ضرورت انتشار مقالههای مستخرج از رسالهشان در مجلههای معتبر مواجه میشوند و بعد درگیر این مسئله میشوند که چه مرجعی اعتبار مجلهها را مشخص میکند. پاسخ را باید در آییننامههای دانشگاه جست. زیرا آییننامه است که تعیین میکند انتشار مقاله در کدام مجلهها مقبول است و کدامیک امتیاز بیشتری دریافت میکند.
در «دستورالعمل حداقل دستاوردهای علمی جهت دفاع از رساله دکتری» در دانشگاه علم و صنعت درج شده است که دانشجویان رشتههای حوزهٔ مهندسی باید حداقل دو مقاله منتشر کنند و یکی از آن دو باید در مجلههای آی.اس.آی (ISI) پذیرفته شده باشد و در رشتههای حوزهٔ هنر چاپ دو مقاله در مجلات علمی-پژوهشیِ نمایهدار کفایت میکند. با این فرض که دانشجوی معماری نخواهد مقالهاش را در مجلههای علمی ایرانی منتشر کند، این مسئله پیش میآید که از نگاه دانشگاه کدام ژورنالهای خارجی معتبر تلقی میشود. بدین منظور لازم است که دانشجو ابتدا معنی کلمهٔ آی.اس.آی را در آییننامه دریابد.
پس از اندکی جستوجو معلوم میشود که امروزه کاربرد کلمهٔ آی.اس.آی چندان درست نیست. آی.اس.آی کوتهنوشتِ عنوان «مؤسسهٔ اطلاعات علمی» [۱] بود که شرکت «تامپسون ساینتیفیک اَند هِلثکِر»[۲] آن را در سال ۱۹۹۲ خرید و نامش را به «تامپسون آی.اس.آی»[۳] تغییر داد. این شرکت در سال ۲۰۱۶ دارایی فکری و تجارت علمی خودش را به سرمایهگذاران خصوصی واگذار کرد که منجر به تأسیس «کِلَریویت آنالیتیکس»[۴] شد.[i] اکنون سایت «وب آف ساینس» (WOS) و سرویسهایی چون «اِندنوت»[۵] متعلق به همین مؤسسه است. پس پرسشی که پیش میآید این است که منظور از مجلههای آی.اس.آی چیست؟
با پرسشوجو از یکی کارمندان بخش آموزش دانشکده متوجه شدم که منظور آییننامه مجلاتی است که مشخصاتش در «گزارشهای استنادی مجلهها» (JCR) که آن هم متعلق به مؤسسهٔ کلریویت است، درج شده باشد. ضریب تأثیرِ (IF) مجلهها نیز براساس همین گزارش تعیین میشود. اما درست همین معیار است که برای دانشجویان هنر و علوم انسانی دردسرآفرین میشود. فرض کنید دانشجویی در زمینهٔ تاریخ معماری پژوهش کرده باشد و بخواهد مقالهاش را برای داوری به مجلههایی چون «ژورنال جامعهٔ مورخان معماری» (JSAH) یا «ژورنال بینالمللی معماری اسلامی» (IJIA) بفرستد. آن دانشجو با جستوجو در گزارشهای استنادی مجلهها متوجه غیاب نام این ژورنالها در فهرست میشود. علتش چیست؟
علت غیاب مجلههای معتبر حوزهٔ هنر و علوم انسانی این است که مجلههای «نمایهٔ استنادی هنرها و علوم انسانی»[6]، که یکی از نمایههای وب آف ساینس است، در گزارشهای استنادی مجلهها نمیآیند. در نتیجه، معتبرترین مجلههای تاریخ معماری از زمرهٔ مجلههایی که میتوانند، بهاصطلاح، آی.اس.آی تلقی شوند، خارج میشوند و اگر دانشجویی با هزار سختی بتواند مقالهای در این مجلهها چاپ کند، از نگاه کارمندی که در کار ارزیابی دستاوردهای علمی اوست، امتیاز مقاله بیش از مقالهای علمی در مجلهای ایرانی نخواهد بود.
حال، این پرسش پیش میآید که دلیل غیاب «نمایهٔ استنادی هنرها و علوم انسانی» (AHCI) در گزارشهای استنادی مجلهها چیست؟ سایت کلریوت در این باره توضیح داده است. از نظر این مؤسسه، بیشتر فعالیتهای پژوهشی در حوزهٔ هنر و علوم انسانی در کتابها منتشر میشود، نه در مجلهها. اما دلیل اصلی این است که اصلیترین شاخص برای ارزیابی مجلهها که همان ضریب تأثیر (Impact Factor) باشد، از نظر این مؤسسه معیار مناسبی برای ارزیابی تحقیقهای حوزهٔ هنر و علوم انسانی نیست. از نگاه مؤسسه کلریویت دو معضل «نوع انتشار» و «فاصلهٔ زمانی استناد» سبب میشود که نتوان برای این حوزه گزارش استنادی سالانه تهیه کرد:
نوع ارجاع: هنر و علوم انسانی در قیاس با علوم اجتماعی کمتر به ارتباطهای بین مجلهها منحصر است. علوم اجتماعی نیز، بهنوبهٔ خود، در قیاس با علم کمتر به نوشتارگان موجود در مجلهها وابسته است. در این حوزه، انتشار کتابها، استنادهای درون کتابها و استناد به کتابها بخشی بسیار مهم از شیوهٔ ارتباط دانشوران است. کنار گذاشتن کتابها، استنادهای درون کتابها، و استناد به کتابها از معیار کارایی هنر و علوم انسانی ممکن است تصویر ناقصی از شبکهٔ روابط دانشورانه در این حوزه ترسیم کند.
زمان: فاصلهٔ استناد به متون هنر و علوم انسانی از زمان انتشار آن بسیار بلندمدتتر از دو یا پنج سال، بازههای معمول برای محاسبهٔ ضریب تأثیر، است. دانش محققانه دربارهٔ یک موضوع ممکن است برای مدتها در مرحلهٔ ناشناختگی باقی بماند تا اینکه دانشوران جدیدی آن موضوع را برگیرند و به آن جان تازهای دهند.[ii]
درنتیجه، از نگاه مؤسسهای که متولی محاسبه و انتشار ضریب تأثیر است، مجلههای حوزهٔ هنر و علوم انسانی، در کل، در بازهٔ پنجساله ضریب تأثیر ناچیزی دارند و حتی اگر بازهٔ زمانی محاسبه دهساله باشد نیز ضریب تأثیر برای این مجلهها بسیار کم خواهد بود. بنابراین، از منظر کلریویت، ضریب تأثیر راه مناسبی برای ارزیابی نوشتههای این حوزه نیست.
دانشوران متخصص در هر حوزهای مجلههای معتبر رشتهشان را بهخوبی میشناسند. افزون بر این، معیارهای کمّی نمیتواند برای ارزیابی حوزهای استفاده شود که، از قضا، وجه تمایزش از سایر حوزهها تفسیریبودن و کیفیبودن آن است. زمانی که تصمیمگیری برای ارزیابی دستاوردهای رساله، بهجای دانشوران، به کارمندان دانشگاه واگذار میشود، دستگاه بروکراتیک دانشگاه سیطرهاش را به عرصهٔ پژوهش و آموزش نیز گسترش میدهد. دستگاهی که در آن نه علم، بلکه آییننامهها حکم میرانند و در نتیجه، پژوهشگران و معلمان دانشگاه نیز به بروکراتهایی تقلیل مییابند که وظیفهشان نه کسب دانش، بلکه طی مدارج ترقی از طریق پیروی از آییننامهها خواهد بود.
امیدوارم در آینده، لااقل در حوزهٔ هنر و علوم انسانی، بساط علمسنجی برچیده شود و تصمیمگیری دربارهٔ کیفیت دستاوردهای دانشجویان به افرادی سپرده شود که در زمینهٔ پژوهشی او صلاحیت دارند. گرچه با عنایت به ساختار حاکم بر دانشگاهها، شاید تحقق همین آرزو نیز، ما را از چالهٔ علمسنجی خارج کند و به چاه زدوبندها و پارتیبازیها بیفکند.
مآخذ
[i] “Institute for Scientific Information.” In Wikipedia, May 26, 2021. https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Institute_for_Scientific_Information&oldid=1025251933.
[ii] “Journal Citation Reports: Reasons for Not Calculating Impact Factors for Journals Covered in Arts & Humanities Citation Index.” Accessed September 28, 2021.
پینوشتها
[۱] Institute for Scientific Information
[۲] Thomson Scientific & Healthcare
[۳] Thomson ISI
[۴] Clarivate Analytics
[۵] Endnote
[۶] Arts & Humanities Citation Index