برندا نلسون| ترجمه: افرا بانک
بخشی از فعالیتهای روزمرۀ هر فرد به نحوی با طراحی مربوط است. بیشتر ما هر روز در ساختمانی چشم باز می کنیم که معمار یا سازنده ای آن را طراحی کرده است. هر صبح برای آماده شدن با تخت و رخت خواب و وسایل شخصی و ظرف و اسباب آشپزخانه، و البته با لباسهایمان سر و کار داریم، که همگی را چه بسادگی، چه با وسواس طوری طراحی کرده ایم یا برگزیدهایم که با منش و احوال و استفادۀ شخصیمان سازگار باشند. دربارۀ اینکه وجوه مختلف طراحی چگونه بر زندگی ما اثر میگذارد جای صحبت بسیار وجود دارد، اما آنچه من دوست دارم بدان بپردازم مقایسۀ معماری و طراحی مُد [لباس] است، چون معتقدم که این هردو به یک اندازه بر زندگی ما مؤثرند.
در هر دو رشته «طرح» محتملاً مترادف چیزی گرانقیمت تصور میشود. فکر می کنیم این محصول گرانقیمت حتماً باید اثری منحصر به فرد و پیشرو (Avant garde) هم باشد. البته که این تصور در مواردی درست است، ولی «طرح» مشتمل بر هر آنچه صرفاً برای استفاده تولید میشود هم هست؛ چیزهایی که ساده و حتی معمولی تلقیشان میکنیم. جدا از آنچه برای رضایت طبقۀ خاصی از اجتماع تولید میشود، بقیه جامعه هم دائماً در کار طراحی ساختمان و پوشاکاند. و مبنای تصمیمگیریشان اندازه و تناسبات، مواد و مصالح منتخب و کارکرد صحیح است.
انتخاب خانه غالباً پس از سبک و سنگین کردنهای فراوان انجام میشود. اصلاً فرقی ندارد که خانة منتخب آپارتمان ساده باشد یا یک واحد واجد بالکن و تراس، یا حتی یک منزل شخصی مستقل، در هر حال در کنار دو عامل موقعیت و اندازه، چیزی که ساعتها، روزها، هفتهها و حتی ماهها وقت صرف یافتنش میکنیم خانهای است که برازندۀ وجودمان باشد. به همین ترتیب وقتی پای پوشاک درمیان می آید هم مردمان زیادی هستند که وقت زیادی را صرف زیر و رو کردن فروشگاهها میکنند تا آن چیزی را بیابند که هم متناسب اندامشان باشد و هم جنس و رنگ درستی داشته باشد.
تاکنون کتابهایی دربارۀ وجوه مشترک دو رشته نوشته شده است، که معلوم میکنند چگونه معماری می تواند با برپا کردن فضای فروشگاهی ظریف و امروزی، یک برند طراحی مد را مشهور کند. مطالعه در باب اینکه چگونه طراحی پیشرو و فنون مترقی در هر دو رشته مرزهای محدود خلاقیت را به عقب میرانند هم سوابقی دارد. ولی دربارۀ مشترکات میان روند طراحی معماری و طراحی مد هرگز مطالعهای نشده یا بندرت تحقق یافته است. به این پرسش که آیا مطالعۀ هر یک از این دو رشته برای دانشجوی رشتۀ دیگر میتواند مفید باشد هم کسی نپرداخته است.
عناوین مشابهی در دو رشته یافت می شود که فهرستی از آنها را در ادامه میآورم:
کیفیت ساخت. اگرچه گاهی این موضوع در وهلة اول از نظر مغفول میماند، ولی غالب افراد میتوانند درموقع امتحان دو لباس فرق بین آنکه دوخت نازلی دارد با دیگری که خوشدوخت است را تشخیص دهند. همچنین بین دو خانۀ مشابه همجوار؛ وقتی که یکی دچار مضیقة ساخت و به تبع آن تنزل مواد و مصالح است و دیگری در کمال دقت بنا شده است.
مصالح. اگر یک کلبه را بجای الوار چوب با شیشه و آلومینیوم بسازند حس کاملاً متفاوتی ایجاد میکند. همانطور که اگر یک پیراهن شب را با پارچۀ نخ پنبه بدوزند یا برعکس دامن رقص محلی را با ابریشم سبک تهیه کنند تصور سراپا متفاوتی شکل میگیرد.
روند طراحی. در هر دو رشته روند طراحی مشابه است و هر دو مشتملاند بر طراحی شماتیک (کلی)، طراحی تفصیلی، و تهیۀ مدارک و جزئیات اجرایی. این مراحل برمبنای طرحهای دستی، و خلق و اصلاح مجموعه دستورالعملهایی است که برای دیگرانی که کار را اجرا میکنند تهیه میشود. واداشتن دانشجویان معماری به انجام یک پروژۀ دوخت لباس بخوبی آنان را به اهمیت جزئیات اجرایی در مدارک ساختمانی واقف میسازد. از آنجایی که پوشاک بخشی از زندگی روزمرۀ ماست، چنین تجربهای برای این دانشجویان ممکن است بسیار ملموستر از ساختن بنا باشد.
بقیۀ عناوین هم میتوانند اینها باشند: تناسبات، محیط و زمینه، سَبـک، و مدیریت صحیح زمان.
خود معمارها غالباً در انتخاب پوشاک صاحب سبک هستند، و پوشاک و ملحقاتش را خاص و هدفمند انتخاب میکنند. آنها بدنبال کیفیت خوب و فکرهای اعلا میگردند. طراحان مد هم معمولاً از معماری الهام میگیرند و حتی گاه صورت انتزاعی عناصری از ساختمان را در طرحهایشان وارد میکنند. مطالعه و پژوهشهایی که در آینده انجام میشود ممکن است تعامل نویی میان این دو رشته ایجاد کند و هر دو صنعت را ارتقا دهد و متخصصین مربوطه را زبدهتر سازد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*این مطلب ترجمهای است از:
An Introduction into the Similarities of Architecture and Fashion Design, By Brenda Nelson, AIA, posted 12-08-2011