×

جستجو

کودتای ۲۸ مرداد و معماری معاصر ایران (۱)

امروز دقیقا ده سال است که ۲۸مرداد، حداقل برای معماران، دیگر تنها یادآور حادثه ننگین کودتا نیست؛ بلکه همزمان یادآور حادثه غمگین و تلخ هجرت نابهنگام یکی از چهره‌های ماندگار معماری ایران، سیدباقر آیت‌الله زاده شیرازی، نیز هست. شیرازی را با القاب بسیار می‌توان یاد کرد، چرا که در بسیاری امور سرآمد و صاحب‌نظر بود؛ اما گمان می‌کنم برای شاگردانش بیش از هرچیز تجسم والای کلمه «استاد»، با تمام ملزومات این کلام، باشد. حداقل برای خود من همواره چنین بود. و شاید از همین روست که همواره در دل خجل بوده‌ام که دانشجویانم مرا استاد بخوانند؛ که جایی که دریاست من کیستم؟ از این در، البته، بسیار می‌توان سخن گفت؛ و شاید وظیفة اداءنشده شاگردان شیرازی باشد که از این جنبه کمتر شناخته شخصیت او بیشتر سخن بگویند. وظیفه‌ای که امیدوارم به سهم خود بتوانم در آینده از عهدة آن برآیم. اما این یادداشت داستان دیگری دارد.

۲۸ مرداد یکی از منفورترین روزها در تقویم شیرازی بود؛ و برای این نفرت فراتر از دلایل سیاسی سخن و استدلال داشت. به‌خوبی یاد دارم یکی از روزهای تابستان ۸۳ که، به همراه همکار ارجمند خانم مهندس نام‌آور، جهت کرکسیون پایان‌نامه دوره ارشد خدمت ایشان رسیده بودیم؛ به مناسبتی بحث به کودتای بیست‌وهشتم مرداد کشید. دکتر شیرازی با بیان شیوا و کلام مسحورکننده‌اش یک جلسه کامل، حدود 2ساعت، با جزییات پیرامون جنبه‌های مختلف این حادثه و تاثیرات مخرب آن بر جامعه ایرانی سخن گفت. همانجا این موضوع در ذهنم جرقه زد که این کودتا چه تاثیر احتمالی بر معماری معاصر ایران داشته است. این مشغله ماند تا یکسال بعد که فارغ‌التحصیل شدم؛ و در ایام فراغت بعد از تحصیل چند خطی را پیرامون این موضوع قلمی کردم. به نظرم رسید موضوع ارزش بررسی مجزا دارد. در ملاقاتی که تابستان 85، برای تجدید دیدار و دریافت مجلدات تازه انتشاریافته مقالات کنگره بم و مجله اثر، خدمت ایشان رسیده بودم؛ موضوع یادداشت را با استاد در میان گذاشتم. چون همیشه بزرگوارانه پذیرفتند که بخوانند و نظر دهند. اما یکسالِ پس از آن زمان کوتاهی بود برای دریافت نظرات مردی که با کوچ نابهنگامش تمام دوستدارانش را در غمی عمیق و ابدی فرو برد. در روز بد ۲۸ مرداد هشتاد و شش، شیرازی ناباورانه از میان ما رفت؛ و سرنوشت این یادداشت هم آن بود که تمام ده‌سالِ پس از آن را کنج گنجه‌ای در اهواز، به معنای واقعی کلمه، خاک بخورد! بد ندیدم امروز، به مناسبت دهمین سال درگذشت آن پیر فرزانه، یادداشت را، بدون تغییرات کلی و تنها با برخی اصلاحات نگارشی، از طریق وبگاه آسمانه منتشر سازم. شاید ایده نهفته در آن کسانی را به کار آید؛ و نظرات احتمالی صاحب‌نظران حقیر را مستفیض گرداند. پیشاپیش از طولانی شدن مقدمه پوزش می‌طلبم:

 

معماری معاصر ایران، علی‌رغم عمر کوتاه، مسیری پر نشیب و فراز را طی کرده است. اگر آغاز این جریان را در دوره ناصرالدین‌شاه و –به‌تعبیر محمدحسن خان اعتمادالسلطنه- با ورود «اشکال و اسالیب» تازه به معماری بدانیم؛ آنگاه می‌توان چند دوره و جریان متفاوت و متمایز را در آن مشخص کرد. در این نوشتار مجال آن نیست که به تمام این جریان‌ها پرداخته شود؛ به‌این جهت تنها روند تغییر جریان معماری معاصر در مقطع پس از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و چگونگی تاثیر این جریان بر تحولات معماری ایران بررسی می‌گردد. به این منظور باید ابتدا گذاری اجمالی بر تحولات معماری ایران در سال‌های پیش از کودتا داشته باشیم.

می‌دانیم جریان گسترده مدرنیزاسیون یا تجدد در ایران با حکومت رضاشاه آغاز شد. در این زمان روند مدرن‌سازی اجباری و فراگیر جایگزین روند مدرن‌سازی داوطلبانه و نخبه‌گرایانه عصر قاجار شد. این مدرنیزاسیون اجباری، علی‌رغم جنبه‌های خشن و سرکوب‌گرانه‌اش، عامل پیدایش بسیاری نهادهای جدید در ایران، از ارتش و دادگستری و ثبت‌احوال تا بانک و مدرسه و دانشگاه، شد. البته چنین تحول گسترده‌ای نه صرفا توسط رضاشاه که به همت نسلی از روشنفکران ایرانی، چون فروغی و تقی‌زاده و داور، که همراهی و پیگیری مطامع شاه را منطبق با اهداف خود، در متجددساختن جامعه ایران می‌دیدند، محقق شد. (جهانبگلو، ۱۳۸۳، ص۱۲)

در خلال این تحولات معماری نیز، همچون ظرف زندگی جامعه و یکی از مهمترین مظاهر فرهنگ آن، از تغییر مصون نماند. این دوره را می‌توان آغازی نو در معماری معاصر ایران به‌شمار آورد. این آغاز نو با رویدادهایی تازه نیز همراه بود. رویدادهایی چون تاسیس انجمن آثار ملی زیرنظر سردار سپه (رضا شاه بعدی) که پای شرق‌شناسان برجسته‌ای چون هرتسفلد و گدار و دیگران را به ایران باز کرد؛ استخدام شمار زیادی معمار غربی یا معماران ایرنی تحصیل‌کرده غرب در پروژهای مختلف عمرانی چون بانک‌ها و ادارات و دانشگاه و پل و راه‌آهن و کارخانجات؛ و، شاید از همه مهمتر، تاسیس رشته دانشگاهی معماری در سال ۱۳۱۷ و در شرایطی که «رشته تحصیلی معماری چندان شناخته شده نبود، و در بازار کار هم بیشتر کسانی چون استاد حسن بنا و معماران سنتی یا، به‌قول فرانسوی‌ها، شف ماسونها اعتبار داشتند.» (بسکی، ۱۳۷۳، ص۵) مجموع این تغییرات تاثیر خود را در تحولات یک دهه بعدِ معماری معاصر ایران، طی سال‌های ۳۰-۱۳۲۰، نشان داد.

علی‌رغم برکناری و تبعید رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، تاثیر بسیاری از اقدامات وی، ادامه یافت. در حوزه معماری نیز تحولات نه‌تنها متوقف نشد؛ بلکه با تاسیس انجمن معماران ایرانی و مجله آرشیتکت، اولین مجله معماری ایران، تعمیق و نهادینه شد. «انجمن آرشیتکت‌های ایرانی دیپلمه»، که باید آن را نخستین نهاد صنفی مدرن در معماری ایران دانست، با شرکت اعضای موسس انجمن که معماران سرشناسی چون وارتان هوانسیان و علی صادق و کیقباد ظفربختیار در میانشان بود؛ در دهم بهمن ۱۳۲۳ تشکیل شد. هدف این انجمن «احیای فن معماری و شهرسازی» به‌وسیله «انتشارات و مبارزات در افکار عمومی» و نیز بازیافتن «رونق دیرین فن و هنر» و «قدر هنرور و صنعتگر» اعلام شده بود. (پاکدامن، ۱۳۶۲، ص۱۸-۱۷) وارتان و ایرج مشیری از سوی انجمن مامور بنیاد نهادن نخستین مجله تخصصی معماری در ایران شدند. نخستین شماره این مجله، با نام آرشیتکت، و به سردبیری ایرج مشیری در مردادماه ۱۳۲۵ انتشار یافت. آرشیتکت دارای بخش‌های مختلف و متنوعی بود که از معرفی معماران ایرانی و طرح مباحث نظری روز دنیا تا بحث درباره هزینه مصالح و نیروی کار و اطلاعات فنی را دربرمی‌گرفت. هرچند آرشیتکت شش شماره بیشتر انتشار نیافت؛ اما نقشی بی‌بدیل در ثبت و گزارش آرمان‌های نسل اول معماران مدرن ایران ایفاء کرد. آرشیتکت در واقع جهان کوچکی از علایق و مباحث معماری این دوره را به نمایش می‌گذارد. علایقی که عمدتا معطوف به چگونگی تسهیل مدرنیزاسیون در معماری ایران بود، و مشابهت‌های فراوانی را با آرمان‌های نسلی از روشنفکران ایرانی که پیشتر اشاره شد نشان می‌داد. مقالات آرشیتکت گاه به مسایل جزئی نظیر آشپزخانه‌ها و سرویس‌های بهداشتی مدرن می‌پرداخت؛ و گاه به مسائل کلی‌تری نظیر انتقاد از وضع اجتماعی مسکن و کیفیت بهداشتی نامطلوب معماری در ایران آن زمان؛ اما در عین حال از میراث گذشته معماری ایران نیز غافل نبود. در هر شماره، حداقل، یک مقاله به بناهای با ارزش معماری گذشته اختصاص داشت؛ و از خلال مقالات مختلف نیز، اغلب، دغدغه نویسندگان پیرامون ضرورت تعامل معماری قدیم و جدید هویدا بود. این جنبه از تفکر حاکم بر مجله نیز بی‌شباهت به دغدغه‌های روشنفکران معاصرش، چون محمدعلی فروغی، نبود؛ که همزمان با بررسی سیر حکمت در اروپا به تصحیح کلیات سعدی هم می‌پرداختند.

درمجموع می‌توان گفت در سال‌های ۳۰-۱۳۲۰ معماری ایران تحولات جدی، و تا حد زیادی درونزا، را در مسیر مدرن شدن از سر گذراند. در این دوره علاوه بر ساختمان‌های عمومی و دولتی، که ساخت آنها به شیوه مدرن از یک دهه قبل آغاز شده بود، بناهای خصوصی و مسکونی نیز مسیر مدرنیزاسیون را پیمود. طراحی و ساخت مجتمع‌های مسکونی مدرن، چون خانه‌های چهارصد دستگاه اثر علی صادق، و شمار زیادی ویلا و مجموعه‌های آپارتمانی از مهمترین نمادهای معماری مدرن ایران در این مقطع است. جریانی که در این دوره شکل می‌گیرد، علی‌رغم نقدهایی که می‌توان بر آن وارد کرد، در مجموع حرکتی روبه‌جلو در تاریخ تحولات معماری ایران به‌شمار می‌رود؛ که با انگیزه‌های اجتماعی و روشنفکری زمانه‌اش نیز همسوست. به گفته یکی از مورخان معماری معاصر، معماران مدرن ایران در این زمان «با اطمینان بینش و هویت معماری مستقل خود را به کرسی نشاندند. آثار آنها سبب شد که از سلطة اروپا و شاه خارج شوند؛ و به‌عنوان آغازگر یک حرکت حرفه‌ای جدید و بومی شناخته شوند». (معرفت، ۱۳۷۷، ص۱۳۳) به‌این ترتیب به‌نظر می‌رسد معماری ایران تا آغاز دهه ۳۰ در مسیر حرکتی تازه به‌سوی آرمان‌هایی نو قرار گرفته بود. اما در این زمان این حرکت ناگهان با اختلالی سکته‌مانند متوقف شد. سکته‌ای که گویا تا به امروز نیز این معماری نتوانسته از عواقب آن رها شود. در بررسی دلایل و عواقب چنین سکته‌ای توجه به نقش کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ از اهمیت حیاتی برخوردار است. [ادامه دارد]

 

منابع

جهانبگلو، رامین. (۱۳۸۳). «روشنفکران ایرانی و نسل گفتگوی تمدن‌ها» در گزارش گفتگو. شماره یازدهم.

بسکی، سهیلا. (۱۳۷۳). «آغازگران معماری امروز ایران؛ گفتگو با دکتر کباری». در آبادی. شماره ۱۶.

پاکدامن، بهروز. (۱۳۶۲). پیدایش معماری مدرن در ایران؛ یادنامه وارتان هوانسیان. تهران: انتشارات جامعه مهندسان مشاور.

معرفت، مینا. (۱۳۷۷) «پیشکسوتانی که به تهران مدرن شکل دادند» در تهران پایتخت دویست ساله (مجموعه مقالات). زیرنظر شهریار عدل و برنارد اورکاد. تهران: سازمان مشاور فنی و مهندسی شهر تهران و انجمن ایرانشناسی فرانسه.

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر