×

جستجو

معماری در تراز ماده: کاشی‌های کاشیکارِ برج آزادی

تکتونیک یاری‌گرِ معماران خواهد بود تا در برابرِ تمایلِ معاصر به تبدیلِ معماری به کالای مصرفی مقاومت کنند.
کنت فرامپتون

زمانی که بلقیس دامنش را بالا گرفت اسیرِ جادوی معماری شده بود. تدبیرِ معماری کاری کرده بود که زمین در نظرِ او چون آب نمایان شود. دامانِ این روایتِ افسانه‌ای تا روزگاران گسترده ماند. خورنق، کاخِ افسانه‌ای سمنار، در شبانه‌روز به سه رنگ درمی‌آمد. با آفتاب و ابر و هوا، زرد و سپید و زنگی می‌شد. نور در آن چون جامی از آب و پاره‌ای از گوهر می‌رقصید. معنای کاشی و آبگینه در این افسانه‌ها آشکار می‌شود. افسانه‌هایی که از معماری سنگین و ساخته با گل و سنگ می‌خواستند چون هوا سبک شود و با نور به رقص درآید. غایتِ هنرمندی در سخنِ سخنگوی فرهنگ ایرانی گرداندنِ خاک به گوهر و کیمیاست. نزدِ ایرانیان این خیالِ شاعرانه در کاشی نمودار شده بود. کاشیِ زرین فام خود بیت‌الغزل کاشی بود؛ کاشی‌ای رنگ به رنگ که نور و رنگ در آن آزادانه می‌رقصید. این خیالِ معمارانه در روزگارِ معاصر در مرکزِ رقصِ لبن در لندن در صورتی دیگر بیدار شد. شیشه‌های این بنا با تغییرِ نور رنگ به رنگ می‌شد. از همین رو معمارانِ این مرکز را کیمیاگر لقب داده‌اند. گویی همۀ دلالت‌های استعارۀ آبگینه با آن سفر کرده‌ است: رنگ به رنگ شدن، رقصیدن با نور، کیمیاگری. کیمیاگری معماری در ترازِ ماده است؛ معماری‌ای که خود را به طراحیِ صورت‌ها محدود نمی‌سازد. معماری در ترازِ ماده کار خود را با دگرگون ساختنِ ماده آغاز می‌کند. کارِ خود را در به کار گرفتنِ ماده در شکل محدود نمی‌سازد از ماده می‌خواهد طورِ دیگری باشد.
شاید این آشکار کند که چرا گوتفرید زمپر معماری را نه در دستۀ هنرهای تجسمی که در دستۀ هنرهای کیهانی گذاشته بود. او معماری را مانندِ رقص و موسیقی می‌دانست. هنرهای کیهانی هنرهایی است که در کار بازنمایی جهان نیستند و در معنای وجودی جهان را می‌سازد. کنت فرامپتون به پیروی از زمپر این نگرش به معماری را یگانه راهِ رهایی از کالایی شدن می‌داند. چرا که این معماری می‌خواهد وجودِ ماده را دگرگون کند و ماده را در عالمی که می‌سازد پدیدار کند. این معماری یادآورِ معبدِ یونانی در سرآغازِ اثر هنری است. اثرِ هنری ماده را به خدمت نمی‌گیرد تا چیزی بسازد بلکه تازه می‌گذارد که ماده برآید و در گشودگی عالمِ اثر برآید. چندان که گویی پیش از اثر ماده وجود نداشته است و تازه پس از آن وجودی می‌یابد. «سنگ پایه می‌شود و آرام می‌گیرد و از این رهگذر تازه سنگ می‌شود. فلز به درخششِ روشن و مات می‌رسد. رنگ‌ها به تلالو، الحان به طنین‌اندازی، کلمه به گفتن».
کاشیِ زرین‌فامِ محمد مهدی انوشفر مشعل‌دارِ خیالِ معماری ایرانی است: می‌گذارد خاک چون آب درخشان شود؛ می‌گذارد نور در این آب برقصد و رنگ به رنگ شود. کاشی‌های او هنری است در عرصۀ فن و صورت؛ معماری‌ای در ترازِ ماده.

 

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
جستار چهارم از پنج جستار در باب نقش معماری و شهر در رمان یوسف‌آباد، خیابان سی‌وسوم، نوشته‌ی سینا دادخواه [۴] | نازنین عارف‌کیا
آخرین راوی رمان، دختری بیست‌­ساله به اسم نداست که نام او نیز مانند سه شخصیت دیگر، از بخش اول تا چهارم بارها تکرار شده و در تمام بخش‌­های دیگر حضور دارد. تجربه‌­ی ندا در مواجهه با شهر و بناها قدری متفاوت با بقیه­‌ی راویان است؛ چرا که مسیر زندگی او نیز تفاوت­‌های زیادی با باقی شخصیت­‌ها دارد. او که دوران نوجوانی خود را، مانند سامان، در شهرک اکباتان گذرانده، زمانی ناچار به کوچ همراه خانواده­‌اش شده و به بندرعباس می‌­رود.
احیای «شهر اسلامی» در قرون ۲۰ و ۲۱ | میزگرد
«شهر اسلامی» به‌عنوان یک مفهوم و موضوع تاریخی مبهم از قرن نوزدهم در تخیل اروپایی ابداع شده است. با این حال، نقد شرق‌شناسی این انتظار را که تجدید حیات عقاید و سیاست‌های اسلامی آغازگر مرحله جدیدی از شهرسازی اسلامی باشد، به‌ویژه در حکومت‌های دین‌سالاری مسلمان مانند ایران و همچنین ترکیه و خلیج‌فارس، فرونشانده است.
نظم بصری تفرجگاه؛ چهارباغ اصفهان صفوی و تجربه‌های حسی‌اش | برگزاری رویداد
فرشید امامی بر اساس کتاب اخیر خود با عنوان اصفهان: معماری و تجربه شهری در ایران اولیه (انتشارات دانشگاه ایالتی پن، 2024) که به تازگی...
«تأملی بر اسطوره‌ی شیخ بهایی در معماری» | جعفر طاهری
اندیشه‌ی اسطوره‌ای بهاء‌الدین عاملی (شیخ بهایی)، بیش از چهار سده حاکم بر قلمروهای گوناگون علوم و فنون، بویژه معماری بوده است. مقاله‌ی حاضر تأملی تاریخی در آثار و لایه‌های پنهان زندگی شیخ بهایی و ارتباط او با قلمرو معماری است؛ و تلاش می‌کند با استناد به مدارک تاریخی اندیشه‌ی دیرپای توانایی و حضور برجسته‌ی شیخ در قلمرو معماری را مورد تحلیل قرار دهد.

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر