شناخت آثار معماری یعنی چه و چطور میتوان به آن رسید؟
این پرسشی است که این روزها ذهنم را به خود مشغول کرده است. اینکه چطور میتوانیم آثار تاریخی معماریمان را بشناسیم؟ اصلاً شناخت آنها یعنی چه؟ چه وقت انها را شناختهایم؟ اینکه نام آنها را بدانیم و تاریخ ساختهشدن و کاربری و دانستن و دیدن نقشههایش کافی است؟ آن را شناختهایم؟ اگر نه پس چه چیزی شناخت است؟ اگر بیشتر دربارۀ زمان ساختهشدن و بانی و سازندۀ آن بدانیم چه؟ بدون دانستن این اطلاعات تاریخی هم میتوان به شناختی از آثار رسید؟ جز اطلاعات تاریخی چه چیزی برای شناخت آثار لازم است؟ آیا شناخت لایههای مختلفی دارد؟ میتوان به لایههای دیگری از شناخت رسید؟ هرکدام از آنها چه فوایدی برای ما خواهد داشت؟ شاید آن لایهها با هدف ما از شناخت مرتبط است. پس باید بپرسیم هدف ما از شناخت چیست؟ اگر هدف ما این باشد که مورخ معماری باشیم به چه شناختی نیاز داریم؟ اگر معماری باشد که دوست دارد یا لازم میداند این آثار در ذهن او زنده باشند تا هنگام طراحیاش از آنها بهره بگیرد به چه شناختی نیاز دارد؟ یا اگر صرفاً فردی علاقمند به معماری و فرهنگ باشد و بخواهد بناها با او غریبه نباشند، در این صورت چه شناختی میتواند پاسخگوی نیاز او باشد؟
آیا شناخت آثار معماری از شناخت تک تک آثار به دست میآید؟ یا باید نگاهی کلنگر و فراتر از نگاههای جزئی به هر اثر داشت تا به شناختی عمیق از آثار رسید؟ یا باید هم با نگاه جزئی و هم با نگاه کلی آنها را شناخت؟ کدامیک مقدم بر دیگری است؟ یا شاید شناخت دورهها و مکاتب معماری میتواند ما را به شناخت جامعی از آثار برساند؟ در این صورت آن مکاتب را چطور باید تعریف کرد و شناخت؟ یا شناخت گونههای آثار یا دورههای تاریخی میتواند ما را به شناخت کلی و عمیق برساند؟ آیا اصولی در آثار وجود دارد که با شناخت آنها میتوانیم به شناخت آثار معماری برسیم؟ یا شناخت آدابی دارد و پیش از آن باید به ادبی رسید که در پرتوی آن میتوان به آداب شناخت و در نتیجه به شناخت آثار معماری دست یافت؟ و در این صورت خواهد بود که میتوان به شناخت عمیق یا صحیحی از آثار معماری رسید؟ هر یک از این مسیرها را چگونه میتوان تعریف کرد که به یافتن پاسخ منجر شود؟ پاسخ به این دو سؤال که شناخت آثار معماری ایران یعنی چه؟ و چطور میتوان به آن رسید؟
این پرسشی است که این روزها ذهنم را به خود مشغول کرده است. اینکه چطور میتوانیم آثار تاریخی معماریمان را بشناسیم؟ اصلاً شناخت آنها یعنی چه؟ چه وقت انها را شناختهایم؟ اینکه نام آنها را بدانیم و تاریخ ساختهشدن و کاربری و دانستن و دیدن نقشههایش کافی است؟ آن را شناختهایم؟ اگر نه پس چه چیزی شناخت است؟ اگر بیشتر دربارۀ زمان ساختهشدن و بانی و سازندۀ آن بدانیم چه؟ بدون دانستن این اطلاعات تاریخی هم میتوان به شناختی از آثار رسید؟ جز اطلاعات تاریخی چه چیزی برای شناخت آثار لازم است؟ آیا شناخت لایههای مختلفی دارد؟ میتوان به لایههای دیگری از شناخت رسید؟ هرکدام از آنها چه فوایدی برای ما خواهد داشت؟ شاید آن لایهها با هدف ما از شناخت مرتبط است. پس باید بپرسیم هدف ما از شناخت چیست؟ اگر هدف ما این باشد که مورخ معماری باشیم به چه شناختی نیاز داریم؟ اگر معماری باشد که دوست دارد یا لازم میداند این آثار در ذهن او زنده باشند تا هنگام طراحیاش از آنها بهره بگیرد به چه شناختی نیاز دارد؟ یا اگر صرفاً فردی علاقمند به معماری و فرهنگ باشد و بخواهد بناها با او غریبه نباشند، در این صورت چه شناختی میتواند پاسخگوی نیاز او باشد؟
آیا شناخت آثار معماری از شناخت تک تک آثار به دست میآید؟ یا باید نگاهی کلنگر و فراتر از نگاههای جزئی به هر اثر داشت تا به شناختی عمیق از آثار رسید؟ یا باید هم با نگاه جزئی و هم با نگاه کلی آنها را شناخت؟ کدامیک مقدم بر دیگری است؟ یا شاید شناخت دورهها و مکاتب معماری میتواند ما را به شناخت جامعی از آثار برساند؟ در این صورت آن مکاتب را چطور باید تعریف کرد و شناخت؟ یا شناخت گونههای آثار یا دورههای تاریخی میتواند ما را به شناخت کلی و عمیق برساند؟ آیا اصولی در آثار وجود دارد که با شناخت آنها میتوانیم به شناخت آثار معماری برسیم؟ یا شناخت آدابی دارد و پیش از آن باید به ادبی رسید که در پرتوی آن میتوان به آداب شناخت و در نتیجه به شناخت آثار معماری دست یافت؟ و در این صورت خواهد بود که میتوان به شناخت عمیق یا صحیحی از آثار معماری رسید؟ هر یک از این مسیرها را چگونه میتوان تعریف کرد که به یافتن پاسخ منجر شود؟ پاسخ به این دو سؤال که شناخت آثار معماری ایران یعنی چه؟ و چطور میتوان به آن رسید؟
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
«مسجد سنجیدهی قزوین: کارکرد و زمان ساخت» | لیلا قاسمی، زهره تفضلی
در محلهی کهن راهری در شهر قزوین، بنایی تاریخی با نام «مسجد سنجیده» وجود دارد. تاریخِ ساختِ این بنا و بانی آن نامشخص است. با در نظر گرفتن برخی شواهد کالبدی در بنا و برخی شواهد در گزارشهای مرمتیِ بنا و نظر به اینکه برخی محققان پیشین با توجه به شباهت فرم بنا به مقابر، احتمال تغییر کارکرد این بنا را مطرح کردهاند، به نظر میرسد کارکرد اصیل بنا چیزی غیر از مسجد بوده و در دورهای کارکرد آن تغییر یافته است. دربارهی کارکرد اصیل آن نظراتِ مختلفی وجود دارد.
اسطوره و اسطورهشناسی نزد ژرژ فردریش کروزر | نخستین نشست از سلسله نشستهای سهراب
برگزارکننده: گروه پژوهشی میتاوخته، موسسهی فرهنگی هنری کتابآرایی ایرانی میزبان: نگارخانهی لاجورد
ایرانشناسی در قلمرو زبان آلمانی (دو گزارش تاریخی) | رودیگر اشمیت، مانفرد لورنتس
ایرانشناسی در آلمان سنّتی غنی است و سابقهای چندصدساله دارد. بهواقع هیچیک از حوزههای گوناگون پژوهش در تاریخ و فرهنگ ایران کهن، اعمّ از باستانشناسی،...
تاریخ هنر و نهادهایش: بنیادهای یک رشته (۱) | پارهای دیگر از کتابنگاشت توضیحی نظریههای تاریخ معماری و هنر
مهرداد قیومی بیدهندی
الیزابت منسفیلد، استاد تاریخ هنر در دانشگاه ساوت در سوانی امریکا، در این کتاب، مقالاتی را بر محور موضوع بررسی رشتهی تاریخ هنر را از...