×

جستجو

تاریخچۀ شهر ماسال؛ انامقلی ماسالی و طرحی از شهر

۱. مقدمه

در تاریخ شهرسازی ایران، وقف و هبه نقش عظیمی در توسعۀ شهرها داشته‌اند‌. در بیشتر شهرهای ایران گذشته از اقداماتی که حاکمان در توسعه و رونق شهر کرده‌اند، بانیان نیکوکار هم نقشی بسزا در امکان زیست بهتر در شهر و حل معضلات آن  ایفا کرده‌اند. بناهای عام‌المنفعه‌ای که به دست بانیان خیر پدید آمده است، بخش عظیمی از تشکیلات و تأسیسات شهری ایران هستند. با این حال شهرهای انگشت‌شماری هستند که به یک شخص و بانی شناخته می­شوند. شهر ماسال در این شمار قرار می‌گیرد. چرا که بیشتر آثار شهری و بناها و تشکیلات پاگرفته در آن مرهون مرحوم انامقلی­ ماسالی است و به همت و مال او بنیاد گرفته است. اقدامات او در عمران این شهر برآمده از عوامل گوناگون از جمله سرشت شخصی و احوال زمانه و خواست‌های اجتماعی در پس از انقلاب مشروطه، و مهم‌تر از همه شوق او به آبادانی زادگاهش است که مصداق حب‌الوطن است. آثار و اقداماتی که به دست او یا با حمایت او به جهت رونق و توسعۀ ماسال صورت گرفته، تاریخی پنجاه‌ساله دارد و از نخستین سال‌های قرن حاضر شمسی آغاز شده و تا وفات او با شتاب بیشتر استمرار داشته است. در طی این نیم سده، ماسال که بازار محلی کم‌اهمیتی در حاشیۀ غربی جلگۀ گیلان بود، به شهری کوچک تبدیل شد که دارای مؤلفه‌ها و تشکیلات و تأسیسات مدنی یک شهر متعارف بود.

۲. گذشتۀ ماسال؛ بن‌بستی جغرافیایی و اجتماعی

شهر ماسال مرکز شهرستان ماسال در غرب استان گیلان است. این شهرستان که امروزه به سبب جاذبه‌های گردشگری و آب و هوا و طبیعت دل‌انگیز و زیبایش شهره شده است و اکنون از شهرهای معتبر گیلان است، تا سال ۱۳۷۶ش ـ که در شمار شهرستان‌ها قرار گرفت ـ از بخش‌های تابعۀ شهرستان تالش بود. علی‌رغم وجود محوطه‌های باستانی در محدودۀ این شهرستان، شهر کنونی ماسال تاریخی کهن ندارد و بنیاد آن سابقه‌ای صدساله دارد. برای روشن شدن اهمیت تحولات شهری ماسال لازم است منظرۀ آن در سال‌های پایانی قرن سیزدهم به دست داده شود.

ماسال که در حاشیۀ غربی جلگۀ گیلان واقع است، همواره در بن‌بستی جغرافیایی محصور بوده است. این منطقه از رشت مرکز استان و نیز شهرهای معتبر غرب گیلان چون فومن و هشتپر و انزلی دور بود و نبود جاده این دورافتادگی را بسیار تشدید می‌کرد. تا پیش از قرن حاضر ماسال با سه راه مالرو با شهرها و جاهای دیگر مرتبط می‌شد: نخست راهی که به سمت شرق و به گسکرات و آبادی مهم آن طاهرگوراب می‌رسید و از طریق آن به فومنات و رشت منتهی می‌شد؛ دوم راهی در سمت شمال که پس از عبور آبادی شاندرمن به سه‌راه پونل می‌رسید و از طریق آن از سوی شرق به بندر انزلی و از سوی شمال به هشتپر راه می‌یافت؛ و سوم راهی گذشته از میان جنگل و کوه که رشته‌کوه تالش را در سمت غرب قطع می‌کرد و به روستای گیلوان می‌رسید و از طریق آن به درۀ شاهرود و خلخالات در استان اردبیل می‌پیوست. این راه‌ها در بخشی از سال به سبب باتلاقی شدن و طوفان و بوران غیرقابل استفاده بودند.

گذشته از این بن‌بست مکانی، ماسال مانند بیشتر نقاط گیلان دچار یکی از نظامات عقب‌افتادۀ حکمرانی و اجتماعی نیز بود. یکی از الگوهای رایج نظام حکومتی در دوران قاجار، مبتنی بر به دست گرفتن حکومت و قدرت از طریق مزایده بود. بر این اساس حکومت ایالات و ولایات به کسی می‌رسید که بیشترین مبلغ را می‌پرداخت و یا بر عهده می‌گرفت. این رویه در بخش‌های (نواحی) هر ولایت و ازجمله ماسال رواج داشت و منصب «خانی» هر ناحیه نیز بر اساس همین نظام به مزایده گذاشته می‌شد. این نظام آسیب‌های بسیار بر وضع مالی کشور وارد می‌کرد و باعث بدبختی مردم و افزایش مالیات می‌شد (رابینو ۱۳۷۴: ۱۳۷). در این مکانیزم برندۀ مزایده همواره در صدد بود در درجۀ نخست در مدتی کوتاه هم مبلغ مزایده و هم خواسته‌های خویش را محقق سازد و از این رو غالباً آبادانی ـ که هزینه‌های بسیار داشت ـ چندان مورد توجه نبود و گاه اگر اقدامی نیز در این زمینه صورت می‌گرفت همسو با همان هدف کسب درآمد بیشتر یا تسهیلِ آن بود. در این نظام رهایی از بن‌بست جغرافیایی و ارتباط بیشتر با سایر نقاط چندان به صرفۀ حاکمان نبود و از این رو اقدامی برای رفع آن صورت نمی‌گرفت.    

برآیند این وضع جغرافیایی و نظام حکمرانی، موانع ارتباطات و رشد و توسعۀ ماسال در گذشته بوده است. امروزه شهر را از نظرگاه­‌های مختلف تعریف کرده‌اند. این تعاریف در طول تاریخ و در سرزمین‌های گوناگون تفاوت داشته است. در دهه‌های اخیر اندیشمندان علوم جغرافیا، جامعه‌شناسی، اقتصاد، جمعیت‌شناسی و برخی علوم دیگر، تعاریف متعددی از شهر ارائه کرده‌اند. بر اساس این دیدگاه‌ها میزان جمعیت، گستره، کیفیت معیشت، وجود خانه و خیابان و میدان و بازار، و وجود سازمان‌های اداری و انتظامی را از نشانه‌­های شهر برشمرده‌اند. در نظام شهرهای تاریخی ایران، به گواه متون جغرافیایی همچون مسالک و ممالک، وجود بارو، کهن­دژ، دارالاماره، و مسجد جامع و منبر نشانۀ شهر بوده است. با این تعاریف شنبه‌بازار ماسال را در آغاز قرن حاضر به هیچ روی نمی‌شد «شهر» به شمار آورد.

در چنین وضعیتی در سال‌های آغازین سدۀ حاضر مدیریت منطقۀ ماسال (به شکل غیررسمی و با توجه به لیاقت وکاردانی) به انامقلی ماسالی (۱۲۷۵ـ ۱۳۵۲ش) رسید. او که از جوانی در امور مالکیت و مدیریت زمین و دامداری در مقیاس کلان و نیز تجارت سررشته داشت و با تحولات رشت و شهرهای بزرگ گیلان و نیز شهرهای قفقاز آشنا بود، کوشید با شکستن بن‌بست‌های ماسال و درک تغییرات زمانه و توجه به اندیشه‌های نو، نوعی نوسازی را در خاستگاهش جاری کند و پدیده‌های نو را در زادگاهش تحقق بخشد. با بررسی اقدامات او مشخصاً چند خط مشی روشن را می‌توان سراغ گرفت که در اندیشه و طرح او، پله‌های ترقی شهر محسوب بوده‌اند. اقدامات او در چند حوزه قابل دسته‌بندی است:

۱. توسعۀ تعلیم و تربیت؛

۲. توسعۀ بازار؛

۳. بنیاد مسجد جامع؛

۴. توسعه و ایجاد راه‌ها؛

۵. ترویج سکونت در شهر؛

۶. بهداشت و درمان؛

۷. ایجاد و توسعۀ تشکیلات و تأسیسات شهری.

۳. توسعه و نو شدن ماسال

چنان‌که گفته شد ماسال تا سال‌های نخست سدۀ حاضر، هیچ‌کدام از مؤلفه‌های یک شهر نداشت و جز مجموعه‌­ای از دکان‌های محقر تشکیل‌دهندۀ بازار، یک گرمابه، و مسجد کاهگلی فرسوده، عنصر شاحصی نداشت. با این حال انامقلی ماسالی توسعۀ شهر را از جای دیگری آغاز کرد: تعلیم و تربیت. امروزه انگیزۀ اصلی او در توجه به تعلیم و تربیت و در اولویت قرار دادن آن دقیقاً روشن نیست. او خود در مکتبخانه‌های قدیم آموزش دیده بود. اما می‌توان تصور کرد که آموزش عمومی که از چند دهه پیشتر در آثار متفکران طنین‌انداز شده بود و با انقلاب مشروطه به خواستی فراگیر تبدیل شده بود، به گوش او نیز رسیده بود و او در دیده‌هایش اهمیت ان را درک کرده بود.

۳. ۱. توسعۀ تعلیم و تربیت

 نخستین اقدام انامقلی ماسالی در توسعۀ شهر، توسعۀ تعلیم و تربیت بود. اگر چه در شهر رشت و دیگر شهرهای معتبر گیلان در سالیان مقارن و بعد از انقلاب مشروطه مدارسی به شیوۀ نو تأسیس شده بود، در مناطق دورافتاده فقط آموزش مکتبخانه‌ای معمول بود که نه قاعده‌مند بود و نه عمومی؛ معمولاً نمی‌شد رویه‌ای واحد را در دو مکتبخانه مشاهده کرد و از سوی دیگر امکان تحصیل برای همه وجود نداشت. با توجه به معیشت مبتنی بر کشاورزی و دامداری و نیز نظام مبتنی بر ارباب و رعیتی، نادر اتفاق می‌افتاد که رعیت‌زاده‌ای امکان تحصیل بیابد و بیشتر آنان به کار واداشته می‌شدند.

بنیاد «دبستان حافظ» گام نخست در ایجاد تشکیلات جدید در ماسال است. این مدرسه در سال ۱۳۰۳ـ ۱۳۰۴ش ساخته شد. با این حال یک دهه طول ­کشید تا آموزش جدید در دبستان حافظ جریان یابد. در آن سال‌ها کوشش ماسالی برای استخدام معلم ناکام ­ماند و با وجود آماده بودن بنای دبستان و تمایل به اهدای آن به ادارۀ معارف وقت، ادارات معارف شهرستان‌های فومن و تالش از فرستادن معلم به دهستان ماسال، به سبب نبود مسکن و راه مناسب، خودداری ­کردند. با این حال بانیِ دبستان با روشن‌اندیشی در عین تلاش برای تحقق بنیاد تعلیم و تربیت جدید، موقتاً ساختمان دبستان را به مکتبخانه تبدیل کرد و نظام تعلیمات سنتی را در آن پی گرفت. تا اینکه در سال ۱۳۱۳ش ادارۀ فرهنگ فومن ساختمان دبستان را به عنوان هدیه پذیرفت و برای تدریس در آن معلم فرستاد.

گام دوم در توسعۀ تعلیم و تربیت، ساخت «دبیرستان ماسالی» و اهدای آن به ادارۀ فرهنگ شهرستان طوالش بود. چون جوانان ماسال پس از اتمام تحصیلات ابتدائی امکاناتی برای ادامۀ تحصیلات متوسطه نداشتند و سبب هزینۀ سنگین ادامۀ تحصیل در رشت و دیگر شهرها و اندیشۀ فرستادن کودکان به دیگر شهرها، انامقلی ماسالی در سال ۱۳۳۳ش ساختمان مجهزی با ۱۲ کلاس درس در جوار مسجد جامع قدیمی بازار ماسال و بر شمالی دبستان حافظ بنا کند. شوق تکمیل مؤسسات آموزشی هیچ‌گاه در انامقلی ماسالی فروکش نکرد و با تغییر نظام آموزشی در دهۀ ۱۳۴۰ش و ایجاد مقطع راهنمایی، مدرسۀ راهنمایی «معین» در ساختمان سابق درمانگاه ماسال که آن هم از احداثات انامقلی ماسالی بود، تأسیس شد. اهدای زمين برای تأسيس كتابخانۀ عمومي ماسال و اهدای كتاب به کتابخانۀ مزبور در اوایل دهۀ ۱۳۴۰ش از دیگر اقدامات او در جهت آموزش عمومی بود.

شوق توسعۀ تعلیم و تربیت در دیگر اعضای خانوادۀ ماسالی نیز زنده بود. تأسیس دبیرستان دخترانه توسط بانو عظمت­خانم ماسالی در اوایل دهۀ ۱۳۵۰ش گامی بود در جهت تحصیل دختران که معمولاً پس از طی دورۀ ابتدایی از تحصیل بازمی‌ماندند و یا خانواده‌هایشان از حضور فرزندانشان در کلاس‌های مختلط پرهیز داشتند.

۳. ۲. بازار ماسال

بازار اولیه ماسال که ابتدا در ساحل جنوبی رودخانۀ خالکایی قرار داشته «رودکنار» نامیده می‌شد، این بازار در زمان سلطنت فتحعلی‌شاه قاجار توسط حاجی محمد‌  ماسالی پدربزرگ، جواد‌  (حاکم ماسال در زمان ناصرالدین­شاه) تجدید بنا شده بود و دکان‌های آن تا زمان جواد  چندین بار بر اثر سیلاب‌های رودخانۀ مجاور تخریب شده و از بین رفته بودند اما مجدداً توسط حکام ماسال که صاحبان بازار بودند بازسازی می‌شدند. جواد‌  که احتمالاً تا سال ۱۲۶۷ش در قید حیات بوده در زمین‌های شخصی خود اقدام به ساختن بازار دیگری در جوار بازار قبلی و در ساحل جنوبی رودخانۀ خالکایی کرد. این بازار پس از چندی بر اثر آتش‌­سوزی از میان رفت و اراضی آن به فردی موسوم به قسطنطین فروخته شد.

در سال‌های پایانی قرن سیزدهم یعقوب‌بیگ ماسالی این اراضی را بازخرید کرد و برای دوری از سیلاب‌های ویرانگر رودخانۀ خالکایی، دکان‌ها و بازار هفتگی ماسال را که روی زمین‌های پست و رسوبی ساحل جنوبی رودخانه قرار داشت، به تدریج به ساحل شمالی آن رودخانه و به اراضی خریداری‌شده خویش انتقال داد.

بازاری که یعقوب‌بیگ ساخته بود مجموعه‌ای بود از چند ده مغازۀ چوبی­ـ­کاهگلیِ گالی‌پوش (کُلَشَ سَر) با تجری (ایوانچۀ متکی بر چند ستون چوبی) در پیش آن. این مجموعه در روز شنبه رونقی داشت. چه در این روز فروشندگان دوره­گرد (بازارَ مج: بازاررو/ بازارگرد) و روستاییان کالاهای خود را برای داد و ستد به آنجا می‌آوردند. اما در سایر ایام هفته در سکوت فرو می­رفت و صرفاً شاهد حضور ساکنان دائمی ـ که به حرفۀ خود از جمله رویگری، مسگری، سراجی، خیاطی، سلمانی، لحاف‌دوزی، قهوه‌خانه و ... مشغول بودند ـ و مشتریانی معدودی بود که به ضرورت بدانجا می‌آمدند.

یکی دو سال پس از درگذشت یعقوب‌بیگ ماسالی، معتمدالملک (ف۱۳۱۰ش) فرزند ارشد او، انامقلی ماسالی در شرق دکان‌های قدیمی پدرش  زمینی به مساحت تقریبی دو تا دو و نیم هکتار را به صورت مستطیل در نظر گرفت و در دور تا دور آن را با احداث حدود هفتاد باب مغازه با مصالح آجر و آهک و گچ، تبدیل به بازارچه‌ای جدید کرد که چهار مدخل در میان چهار ضلع خود داشت. از نظر شکل ظاهری می‌توان گفت که شکل مستطیلی این بازار، تقلیدی کمرنگ از میدان نقش جهان (چوگان) اصفهان محسوب می‌شد. کار معماری دکان‌های این بازارچه را ـ که امروزه کهنه‌بازار نامیده می‌شود ـ استاد چراغعلی دروی بنّای از اهالی شاهرود خلخال بر عهده داشته است. پس از انقلاب بسیاری از دکان‌های قدیمی این بازار توسط مستاجران نوسازی شدند و متأسفانه با ساخت‌وسازهای جدید ریخت و مدل ویترین‌ها و در­های چوبی سابق تغییر کرد و امروزه فقط یک باب مغازه با همان نما به جا مانده است.

ریخت میدان برای بازار ماسال در منطقۀ غرب گیلان تا حدی بدیع بود چه غالباً بازارهای محلی منطقه به شکل خطی طرح‌ریزی شده بودند و گاه شامل چند راستۀ موازی بودند. اما طرحِ میدانی بازار ماسال آن را به نقطۀ کانونی شهر تبدیل کرد. چرایی استفاده از مصالح بنایی که در قیاس با مصالح معماری متداول گیلان استحکام بیشتری داشتند را نیز باید در چشم‌انداز بلندمدتی که بانی بازار برای شهر در نظر داشت، جست‌وجو کرد.   

۳. ۳. بنیاد مسجد جامع

مسجد ماسال در دورۀ قاجار بنایی کاهگلی بود که توسط جواد  حاکم اسبق ماسال (در دورۀ ناصرالدین‌شاه) در میان قبرستانی قدیمی ساخته شده بود و در سال ۱۳۰۶ش مسجد بسیار فرسوده بود و وضع اسف­باری داشت. در همین سال ساختمان مسجد کاهگلی مزبور و اراضی گورستان یادشده را انامقلی ماسالی از محمدحسین‌  فرزند جواد  خرید و در همان سال آن را تخریب کرده، مسجد جدیدی را بر جای آن با خشت و آجر احداث کرد. مسجد اخیر در سال ۱۳۲۲ش تعمیر شد و توسعه پیدا کرد. با این حال با توجه به توسعه و رونق شهر، این مسجد در مقیاسی نبود که نماد شهر به حساب آید و به آن هویت ببخشد. از این رو در دهۀ ۱۳۴۰ش انامقلی ماسالی طرحی نو درانداخت و یکی از زیباترین مساجد جامع گیلان را در ماسال ساخت. بانی در سفر به اروپا شکوه کلیساهای قدیمی را دیده بود. از این رو اصرار داشت که نظافت، شکوه و عظمت مشخصه‌های مسجد باشد. از این رو در تزیینات و جزییات آن دقت بسیار صرف کرد و بهترین مصالح را در آن به کار گرفت و حتی بخشی از مصالح آن را از ژاپن وارد کرد. مسجد حاضر تهرنگی نزدیک به پنج‌ضلعی (سلی) دارد. طراح مسجد مهندس فره‌مهر و معمار آن سیدمحمد پرموزه است. مرتضی و صادق اصفهانی کاشیکاری مسجد را به انجام رسانده‌اند و آیینه‌کاری آن را استاد علی‌اصغر نوید شیخان به انجام رسانده است و کتیبه‌های آن به خط احمد نجفی زنجانی است. نماهای داخلی و بیرونی مسجد سنگ سفید است که رنگ پاکیزگی‌ست. این سنگ‌ها با میله به هم و جان دیوارها متصل شده تا فرو نریزد. در این مسجد با به­‌کارگیری مصالح مدرن کوشش شده یکی از مشکلات فضاییِ درونِ مساجد سنتی گیلان برطرف شود. تا پیش از این، غالب مساجد گیلان چه مساجد آجری و چه  خشتی­ ـ چوبی فضاهایی ستوندار با ارتفاعی کوتاه تا ۳ تا ۴ متر داشتند و در نتیجه در آن­ها گشادگی فضایی وجود نداشت و شبستان‌های آن دلگشا نبودند. در جامع ماسال با استقرار گنبد و گلدسته‌ها بر روی سربندی سقف، فضایی یکپارچه و بلند و فاقد ستون ایجاد شده که در معماری مساجد گیلان بدیع است. بام مسجد متأثر از عوامل اقلیمی شیبدار است و گنبد و گلدسته‌­های آن از بام شیروانی بیرون زده است. در معماری مسجد از الگوهای معماری بومی بهره گرفته نشده است و در کلیات و جزییات آن تلاش شده است تا یادآور مساجد شهرهای معتبر و بزرگ باشد؛ زیرا بانی مسجد، شهر زادگاهش را بزرگ می‌خواست و جامع جدید را عنصر هویت‌بخش آن در نظر گرفته بود. در کنار مسجد آرامگاه بانی و ساختمان حسینیه قرار دارد. حسینیه امروزه به عنوان بخش اداری مسجد استفاده می‌شود. برای تضمین حیات مسجد در آینده، بانی ۲۵ باب مغازه، ۳ باب خانه، و ده­ هکتار شالیزار را رقبۀ آن قرار داده است.

بر اثر توسعۀ شهر افرایش جمعیت آن در دهه­‌های اخیر، در سال ۱۳۸۷ش اسماعیل ماسالی برادر بانی مسجد جامع بخش زنانۀ جدیدی را در سمت شرق به بنای اصلی افزود. تا پیش از آن بخش زنانه و مردانه با پرده از هم تفکیک می‌شد. تعلقات مذهبی انامقلی ماسالی منحصر به جامع ماسال نبود. او هزینه‌های مرمت چند بنای تاریخی در استان گیلان را نیز تقبل کرده است که از آن جمله‌اند مسجد تاریخی سفید (صفی) در رشت و امامزاده سیدجعفر در شهرستان صومعه‌سرا.

۳. ۴. توسعه و ایجاد راه‌ها

چنانکه اشاره شد نبود راه‌های ارتباطی، ماسال را در بن‌بستی جغرافیایی قرار داده بود تا آنجا که با وجود ایجاد دبستان در آن، ادارات فرهنگ از فرستادن آموزگار به آنجا خودداری کردند. این اقدام اثری بسیار بر بانی مدرسه داشت تا آنجا ایجاد راه‌های ارتباطی به یکی از برنامه‌های او برای توسعۀ شهر بدل شد. این برنامه در دو تراز پی گرفته شد: نخست ایجاد راه‌های ارتباطی بین ماسال و دیگر شهرهای گیلان به ویژه مرکز استان، و دیگر تسهیل عبور و مرور بین روستاهای منطقه و جاده­های بین روستایی در ناحیۀ ماسال.

دربارۀ ارتباط با دیگر شهرها لازم بود ماسال به طاهرگوراب (مرکز ناحیۀ گسکرات) نزدیک‌ترین بازار محلی در شرق ماسال متصل شود. اگر چه ضرورت ایجاد این جاده در سال‌های نخستین قرن حاضر احساس می‌شد، نهایتاً در سال ۱۳۲۲ش این جاده به طول ۹ کیلومتر ساخته شد. بخشی از هزینه‌های این جاده را احمد ماسالی (فوت ۱۳۱۳ش) از هزینۀ درمان خویش تخصیص داده بود و بقیۀ آن را انامقلی ماسالی تقبل کرد. در مسیر این جاده پل چوبی طاهرگوراب نیز احداث شد. با تکمیل این جاده، رفت و آمد بین دو بازار ماسال و طاهرگوراب به وسیلۀ اتومبیل میسر شد و چون دهستان طاهرگوراب سال‌ها قبل با جاده­ای قدیمی اتومبیل­رو از احداثات نهضت جنگل به کسما و از آن طریق به صومعه‌سرا و رشت راه داشت، بدین طریق مردم ماسال نیز توانستند در اوایل دهۀ ۱۳۲۰ش به وسیلۀ اتومبیل به شهر رشت رفت‌و­آمد کنند. با این کار سفر دست‌کم چند روزه به رشت، یک‌روزه شد. این جاده بدون استفاده از ماشین‌آلات راه‌سازی و با نیروی انسانی ساخته شد و بانی به مدت بیست سال هزینه‌های تعمیر و نگهداری آن را نیز پرداخت.

انامقلی ماسالی پس از احداث دبیرستان در ماسال در سال ۱۳۳۳ش به فکر احداث جادۀ اتومبیل­رو بین بازار ماسال و بازار شاندرمن در شمال ماسال افتاد و جادۀ مزبور را نیز به طول پنج کیلومتر و عرض هشت متر برای رفت‌وآمد دانش‌آموزان و بیماران شاندرمن و بازارگردان و اقشار مختلف هر دو دهستان احداث کرد. او در سالیان نخست دهۀ ۱۳۴۰ش با تعامل سازنده با نمایندۀ وقت تالش در مجلس شورای ملی و نیز استاندار موجبات ایجاد راه شاندرمن به پونل را فراهم کرد و بن‌بست ماسال در سمت شمال را باز کرد و ارتباط ماسال به بندر انزلی و هشتپر را برقرار کرد. او طرح کلان‌تری برای بیرون آوردن ماسال از بن‌بست و تبدیل آن به یک کانون ترانزیتی داشت که بر اثر اتفاقاتی چون ملی شدن جنگل­ها و نیز تحولات ناشی از انقلاب سفید متوفق ماند. بر اساس این طرح او در نظر داشت با توسعۀ کوره‌راه جنگلی و کوهستانی ماسال به روستای گیلوان در شاهرود خلخال، آن را در جهت شمال به شهر هروآباد و از آن طریق به اردبیل متصل کند و با ایجاد شاخۀ جنوبی آن تا زنجان، ماسال را به کانون ارتباطی سه استان تبدیل کند.

گذشته از راه‌های بین شهری، راه‌های بین‌روستایی منطقۀ ماسال نیز برای تسهیل تردد مورد توجه او قرار گرفت. ایجاد راه روستایی مرکیه، میله‌سرا، و خانقاهبر و پل‌های مسیر از این جمله هستند. ساخت این راه‌ها از این جهت اهمیت دارد که در گذشته راه بین روستایی در حد فاصل بسیاری از روستاها وجود نداشت و گاه روستاییان مجبور بودند که مسافت‌های طولانی روی مرز بین کرت‌های شالیزار و حاشیۀ جویبار (دَغَن) طی کنند که در بسیاری از فصول کاری دشوار بود. احداث این راه‌ها به همت او و اغلب با مال او صورت گرفته است.

۳. ۵. شهر در مقام مسکن؛ شهروندان جدید

اساس شهر ماسال بازار هفتگی آن بود. به علل مختلف در بسیاری از مناطق گیلان هسته‌های زیستی همانند آنچه در مناطق مرکزی ایران دیده می‌شود در گیلان شکل نگرفته است. فراوانی آب و حاصلخیزی زمین از این عوامل بوده است. در نتیجه در گیلان الگوی پیدایش روستاها و نیز کیفیت همجواری واحدهای مسکونی در یک روستا شباهتی به الگوهای متمرکز مناطق مرکزی ایران ندارد و شاخصۀ هسته‌های زیستی در گیلان پراکندگی آن است. از این رو بازارهای گیلان سابقاً ساکنان چندان نداشتند و رونقشان در همان روز بازار بود. از سوی دیگر وضعیت اقلیمی به‌ویژه در فصول گرم امکان سکونت در جلگۀ گیلان را بسیار دشوار می‌ساخت. فقدان امکانات رفاهی از جمله برق، آب آشامیدنی، و مسئلۀ رطوبت و گرمایش و سرمایش عواملی بودند که ساکنان دائمی بازار را کاهش می‌دادند. بسیاری از ساکنان دائمی بازار نیز در فصول گرم آن را ترک می‌کردند. بومیان منطقه نیز سکونت در روستاهای اطراف و مناطق مرتفع و ییلاقی و در دل طبیعت را ترجیح می‌دادند. در نتیجۀ همۀ این عوامل ماسال شهری بود که شهروندان زیادی نداشت.

از اقدامات اساسی در مسکونی کردن ماسال ایجاد کوی فرهنگیان بود. در سال ۱۳۳۵ش انامقلی ماسالی پنج دستگاه ساختمان مسکونی را با مصالح آجر و سیمان در مجاورت دبیرستان ماسالی ساخت تا از یک واحد آن به عنوان دفتر نمایندگی فرهنگ طوالش در ماسال و از چهار واحد بقیه آن به عنوان کوی فرهنگیان و منازل مسکونی معلمان غیر بومی استفاده شود و همۀ ساختمان‌ها را رایگان و بدون دریافت اجاره‌بها به مدت بیست سال در اختیار ادارۀ فرهنگ ماسال قرار داد. این ساختمان‌ها به تأسی از معماری نوی رایج در گیلان ساخته شده بودند. ساکنان فرهنگی جدید، که به‌تدریج گروهی از پزشکان و پرستاران و کارمندان دیگر مؤسسات چون بانک و شهرداری به آنها اضافه شدند، نسل جدید شهروندان شهر ماسال را شکل دادند.

۳. ۶. درمانگاه

تا دهۀ ۱۳۳۰ش ماسال از هرگونه خدمات درمانی و پزشکی محروم بود. دورافتادگی و نبود راه‌های مواصلاتی نیز این محرومیت را تشدید می‌کرد تا جایی که خانواده‌ای (چه متمول و چه ضعیف) نبود که طعم مرگ فرزند را نچشیده باشد. نقص عضو یا مرگ زنان باردار امری معمول و عادی بود. از این رو نبود تشکیلات درمانی امری نبود که پنهان بماند. در ایجاد مراکز درمانی در سال‌های پایانی دهۀ ۱۳۲۰ش ابتدا اسفندیار ماسالی منزل مسکونی خود را به شبکۀ بهداری استان گیلان اهدا کرد و به این ترتیب بهداری ماسال پا گرفت. به تبع این کار داروخانه­ نیز در ماسال ایجاد شد. چند سال بعد  انامقلی ماسالی در سال ۱۳۳۵ش علاوه بر ساختمان اهدایی برادرش، ساختمان جدید درمانگاه ماسال را ساخت و آن را به سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی اهدا کرد. با این کار نهاد خدمات درمانی در ماسال تثبیت شد.   

۳. ۷. تشکیلات و تأسیسات شهری

ماسال در تقسیمات سیاسی دورۀ پهلوی اول دهستان تعریف شده بود. این نظام تقسیمات اثرات فراوانی در سرعت و کیفیت توسعۀ مناطق و نواحی کشور داشت. از سوی دیگر با توجه به قوۀ قاهرۀ حکومت، توسعۀ یک‌جانبۀ شهر با ایجاد نهادها و بناهای عام‌المنفعه کارساز نبود و باید جایگاه منطقه در تقسیمات سیاسی کشور نیز مورد توجه قرار می‌گرفت. چنان­که با وجود ساخت اولین دبستان، ادارات فرهنگ (آموزش و پرورش) تا ده سال از به رسمیت شناختن آن خودداری کردند. این وضع جدید ماسالی را بر آن داشت تا با تعاملی سازنده در کنار ساخت‌وساز و ایجاد نهادهای جدید عام‌المنفعه، جایگاه ماسال در تقسیمات سیاسی را ارتقا ببخشد. از جملۀ این کوشش‌ها که در نهایت صورت شهری ماسال را مسجل کرد، تلاش برای ایجاد شهرداری بود.

با تأسیس شهرداری رضوانشهر، مرکز بخش تالشدولاب در سال ۱۳۲۹ـ ۱۳۳۰ش انامقلی ماسالی به فکر تأسیس شهرداری در بازار ماسال افتاد. اما به دلایل مختلف و مشکلات زیادی که در سر راه قرار داشت این امر میسر نمی‌شد؛ زیرا بازار ماسال فقط یک امتیاز داشت آن هم بازارچۀ وسیع نوسازش بود.   

شاخصۀ مهم برای تشکیل شهرداری مطابق قوانین آن وقت، وجود جمعیت بالای پنج­هزار نفر در یک هستۀ زیستی بود. حال آنکه جمعیت ساکن بازار ماسال بسیار اندک و ناچیز محسوب می‌شد. عده­ای از خانواده‌های مهاجر تات و گیلک‌زبان کسبۀ بازار ماسال را تشکیل می‌دادند و تعداد کسبۀ بومی انگشت‌شمار بود. خانواده‌های تات در فصل تابستان به شاهرود خلخال بازمی‌گشتند و مردم بومی نیز با زندگی عشایری عازم ییلاقات می‌شدند. به این علت بازار هفتگی ماسال با جمعیت اندکش تابستان‌ها بسیار خلوت می­شد. تا جایی که آمارها جمعیت بازار ماسال در سال  ۱۳۳۵ش ششصد نفر را نشان می‌داد و این جمعیت کم بزرگ‌ترین مانع در راه دریافت مجوز تأسیس شهرداری در ماسال بود.

با این حال او برای دریافت مجوز تأسیس شهرداری از وزارت کشور مأیوس نشد و مدام فعالیت کرد و از سوی دیگر سعی کرد با ساخت‌و‌سازهای خود شرایط لازم را برای سکونت خانواده‌ها در زادگاهشان ایجاد کند و مانع مهاجرت شود. ایجاد دبیرستان ماسالی، ایجاد کوی فرهنگیان و تأسیس درمانگاه ماسال در سال ۱۳۳۵ ش از جملۀ این اقدامات بود. این اقدامات با توجه به سابقۀ بانی آنها، مدیران دولتی را قانع کرد که با افزودن روستاهای بلافصل به محدودۀ بازار ماسال و گسترش پهنۀ آن، جمعیت ماسال با افزایش سطح شهر به حد نصاب قانونی خود برسد و سرانجام در زمستان سال ۱۳۳۹ ش مجوز تأسیس شهرداری صادر شود.

با تأسیس شهرداری مدیریت شهر تغییر عمده پیدا کرد اما زنده‌یاد ماسالی کوشش‌­هایش برای رسیدن به شهر مطلوب را متوقف نکرد. اهدای زمین‌های فراوان برای تعریض جاده‌های ورودی و میدان و معابر شهر، اهدای زمین برای تأسیس ادارۀ پست و کتابخانۀ عمومی و کوشش در استقرار شعبۀ بانک صادرات از این جمله هستند.

 احداث پل عظیم بتنی بر رودخانۀ ماسال (تا پیش از آن تردد از عرض رودخانه با قایق موسوم به لوتکا انجام می‌شد)، ایجاد کارخانۀ برق برای روشنایی و توسعۀ آن در نیمۀ دوم دهۀ ۱۳۴۰ش و ایجاد شبکۀ آب لوله‌کشی در دهۀ ۱۳۵۰ش اقداماتی بود که در بستر ساختار شهرداری اجرایی شدند اما یاری و پشتیبانی (از جمله اهدای زمین و ساختمان) مرحوم ماسالی و برادران او بود که این امور را تسریع کرد.

۴. آوازۀ شهر

به سبب اقدامات مثبتی که مرحوم ماسالی در زمان اشغال ایران به دست متفقین در جنگ جهانی دوم و حفظ یکپارچگی کشور انجام داده بود، از چهره‌های سرشناس و مقبول استان گیلان بود و از این رو همواره مورد توجه بود. او از این فرصت برای مطرح کردن و به چشم نشاندن ماسال بهره می‌برد و می‌کوشید از این طریق دورافتادگی آن را جبران کند. از این رو در بیشتر سالیان حیات با حفظ شأن و استقلال فردی، روابط سازنده‌ای با مدیران ارشد کشوری و لشکری و استانی و نمایندگان مجلسین و روحانیان داشت. و از آنجا که همیشه دنبال نفع عام بود خواسته‌هایش مورد قبول آنان واقع می‌شد. تا آنجا که در سال ۱۳۳۶ش نخست‌وزیر وقت برای افتتاح درمانگاه و دبیرستان ماسالی به این شهر آمد و در سال ۱۳۴۳ش ریاست وقت سازمان برنامه‌و‌بودجه و معاون نخست‌وزیر برای افتتاح جادۀ ماسال ـ پونل حاضر شد و موارد متعدد دیگر که استاندار و نمایندگان به این شهر می‌آمدند. اقدامات دیگر در این زمینه حضور پررنگ و مشارکت گروهی از مردم ماسال در مراسم و مناسبت‌های ملی بود که غالباً در مرکز استان برگزار می‌شد و با این کار نام منطقه همواره زبانزد بود.

۵. مؤخره

گزارش حاضر تاریخ اجمالی توسعۀ شهر ماسال در قرن حاضر است. در این توسعه انامقلی ماسالی نقشی محوری داشته است و با کوششی پنجاه‌ساله، کوره‌بازاری کم‌اهمیت و محصور در بن‌بست­ جغرافیایی و اجتماعی را با تدبیر و در اغلب موارد مال و سرمایۀ خود به شهری مسکونی با تشکیلات و معیارهای شناخته‌شده تبدیل کرده است. او هیچ تخصصی در این حوزه‌ها نداشت اما چشمانی باز و دلی روشن داشت و خردمندانه با همین سرمایه که همتش را بدرقۀ آن کرده بود با توجه به چند محور اساسیِ تعلیم وتربیت، راه، بازار، مسجد جامع، تشکیلات شهری، و بهداشت به این کار توفیق یافت. او مردی عملگرا بود که به آینده چشم داشت و در برنامه‌هایش الگوها و تکنیک‌های تازه مرسوم در حوزۀ معماری و شهرسازی را پذیرا بود. بازارکهنه، مسجد جامع و کوی فرهنگیان مثال‌های روشنی از این دیدگاه او هستند که او در آن‌ها از معماران غیربومی و مصالح نو و فرم‌های جدید بهره گرفته است. در امتداد خدمات او، فرزندان او و سایر برادران و خواهر او نیز با اهدای زمین و ساختمان کمک بسیار به توسعۀ شهر ماسال کرده‌اند که خود نیازمند بررسی و گزارش جداگانه‌ای است.

 

سپاسگزاری

در نوشتن این مقاله از راهنمایی‌ها و مشورت آقای علی ماسالی بهره گرفته‌ام. بخش‌هایی از اطلاعات مقاله از کتاب آمادۀ چاپ ایشان اخذ شده است. از ایشان بسیار ممنونم. همچنین لازم است از آقای پرویز مؤذن‌زاده برای راهنمایی‌ها و تدقیق اطلاعات سپاسگزاری کنم.

 

منابع

رابینو، ه‍. ل. ولایات دارالمرز گیلان. ترجمۀ جعفر جمامی‌زاده. رشت: انتشارات طاعتی، ۱۳۷۴.

http://shanderman20.ir/?p=1807

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
جستار اول از پنج جستار در باب نقش معماری و شهر در رمان یوسف‌آباد، خیابان سی‌وسوم، نوشته‌ی سینا دادخواه [۱] | نازنین عارف‌کیا
عبدالله مؤذن‌زاده کلور
داستان‌های شهری را می‌توان نقطه‌ی پیوند ادبیات عامه با دانش معماری و شهرسازی دانست. نویسندگان این داستان‌ها، روایت‌های سیال شخصیت‌های قصه را در کالبدی تشکیل‌شده از عناصر شهری و معماری قرار داده و به عبارت دیگر، داستان‌ها را در شهر و مکان جاری می‌کنند. فضاسازی داستان‌های شهری که با اتکا به تجربه‌ی زیسته‌ی نویسندگان ـ به مثابه‌ شهروندان همان شهر ـ ساخته و پرداخته می‌شود، شیوه‌ی متفاوتی از مواجهه‌ی متون با معماری را به مخاطبان خود نشان می‌دهد.
باغ تابستانی سفارت روسیه؛ چرایی و چگونگی برپایی در زرگنده | جلسه‌ی دفاع از پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد رضا هادی‌نژاد
روس‌ها از زمان سلطنت محمد‌شاه اختیار باغ زرگنده و آبادی پیرامونی را به دست آوردند. در اختیار گرفتن باغ و آبادی زرگنده، روس‌ها را به...
قرائت تاریخ معماری | پاره‌ای دیگر از کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر
مهرداد قیومی بیدهندی
ین کتاب حاصل بیش از بیست سال قرائت تاریخ معماری است و پرسش اصلی آن این است که تاریخ معماری چیست و آن را چگونه...
ناهمخوانی مدرنیته‌ی شهری و حاشیه‌نشینی: شکل‌گیری آبادان زیر نظر شرکت نفت ایران و انگلیس | لیلا صبوری
اکتشاف نفت در مسجدسلیمان، در سال ۱۹۰۸م، در شکل‌گیری شرکت نفت بریتانیاییِ ایران و انگلیس و نیز احداث پالایشگاهی بزرگ در جنوب غربی آبادان نقش داشت. این موضوع همچنین به توسعه‌ی شهری و صنعتیِ حیرت‌آور منطقه منجر شد. آبادان در بازه‌ی زمانی پنجاه ساله‌ای پس از اکتشاف نفت، از یک روستای قبیله‌ای کوچک به یکی از شهرهای صنعتی مدرن ایران تبدیل شد. در این تحقیق، تغییرات پرشتاب مدرن آبادان، تحت نظارت و مدیریت شرکت نفت ایران و انگلیس، و نحوه‌ی اثرگذاری آن بر تجربه‌ی زندگی روزمره‌ی مردم بومی بررسی می‌شود.

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر