در حدود سالهای ۱۳۰۰ق بین تهران و قم جادۀ جدید کالسکه رویی ساخته شد. نوشتههای گذرندگان نشان میدهد وقتی ساخت جاده تمام شد، اشکالاتی در آن بوده است. جاده طوری ساخته شده بود که در حدود حوض سلطان راه جدید نسبت به راه قدیم طولانی شده و هم از کوههایی سنگلاخی عبور کرده بود. برخی گفتهاند امینالسلطان که مأمور ساخت جاده بوده برای تأمین منافع شخصی آن را از زمینهای خود عبور داده است. برخی نیز بالا آمدن آب دریاچه و باتلاقی شدن راه قبلی را علت دانستهاند. همین بالا آمدن آب و تقارنش با تخریب پلبندی قبل از دریاچه هم محل بحث است. منشی امینالسلطان در سفرنامۀ ذهابیه که شرح سفر امینالسلطان و همراهان او است به قم نیت او را چنین نوشته: «مقصود بانی از بنا تسهیل کار مسافرین و تـوسعۀ مـنزلگاه زوار و عابرین است».[۱] چه نیت آنطور که منشی امینالسطان گفته رفاه حال زوار و عابرین باشد و چه منافع شخصی امینالسلطان، مناطقی به واسطۀ جادۀ جدید معمور شد. همانطور که منشی نیز تذکر داده است هدف توسعه بوده است. راهبرد اصلی توسعۀ منطقه را نیز ساخت منزلگاه و سکونتگاه میدانستهاند. منزلگاهها کیفیتهای گوناگون دارند. از کاروانسرایی کوچک تا قصبهای. وجه مشترک توسعۀ منزلگاهها مهیا کردن آب و بعد ساخت کاروانسراست. مثال آن در توسعۀ امینالسلطان منزلگاه منظریه است. اگر خواسته باشند منزلگاه قصبهای شود مثال آن علیآباد است. در علیآباد پس از ساخته شدن راه اولین اقدام مهیا کردن آب است. پس از آن ساخت کاروانسرا و ابنیۀ دیگر. چون هدفِ توسعه پدید آمدن قصبهای است آب و بناهایی که مهیا کردهاند به تناسب همان است. «و همچنین دو رشتۀ دیگر از آن چهار رشـته را هم که خراب است تعمیر نمایند. بهطور یقین پس از تعمیر این دو رشـته قنات آنجا شش هفت سنگ آب پیدا خواهد کرد و آبادی معتبر معتنابهی میشود».[۲] بناهای منزلگاه نیز از کاروانسرا و عمارت با استخر بزرگ آب و قهوهخانه و حمام و دکاکین و آسیا که همه پیرامون میدانی شکل گرفته با بناها و طاقنماها و حجرهها با دروازۀ ورود و خروج متناسب با همان نیت توسعه بوده است. همچنین معادن سنگ و گچ در نزدیکی علیآباد و نیز آثار سکونتهای پیشین و ساخت یخچال و هدایت مسیل از نظر بانیان توسعه دور نبوده است. (تصویر ۱ و ۲)
با مهیا کردن همۀ این لوازم توسعه انتظار میرود مردم به سوی آباد کردن این قصبه بیایند. منشی در سفرنامۀ مذکور آورده است که شرط اصلی این توسعه سکنی گزیدن مردم و به معنایی شکل گرفتن جامعه است. «ان شـاء اللّه تعالی به اقبال با اجلال بندگان اعلیحضرت شاهنشاه عالمپناه روح العالمین فداه عماً قریب از قصبههای معمورۀ معتبره خواهد شـد زیرا که اکنون هنوز بنای زراعتی و سکنای رعیتی در او نشده».[۳] این بدان معنی است که مردمی محل سکونت فعلی خود را رها کنند و در اینجا سکنی گزینند. مسئلۀ توسعۀ علیآباد همین نکته است. به نظر میرسد پس از همۀ کارهای مذکور هنوز چیزی لازم است تا انسانها را بدین امر راضی کند و اجتماع قصبه شکل گیرد.
تدبیر
شرح منشی کارفرمای توسعه در سفرنامۀ ذهابیه یا علیآبادنامه نشان میدهد آنها اهداف و در پی آن برنامهای داشتهاند. در این برنامه پس از همۀ ساخت و سازها «باغ» میسازند. به نظر میرسد باغ راهحل مسئلۀ اخیر است. باغ است که اطمینان و امنیت خاطر ایرانیان را برای سکونت تأمین میکند. باغ است که پس از راضی شدن عقل به مهیا بودن لوازم سکونت بهانه است برای غلبه بر اینرسی آنها تا مسکن خود را رها کنند و در اینجا مسکن گزینند. منشی امینالسلطان آن باغ را چنین وصف میکند:
حواشی جداول خیابانهاش به اشجار کبوده و سفیدار و زبانگنجشک و چنار مشحون و متون قطعات کنارش به نهالهای انجیر و آلو و انار مقرون. با اینکه آن اشجار جدید الغرسند همه گرفته و منظم و اغصان و اوراقشان سبز و خرم. قطعات وسط به انواع ریاحین وارده گلکاری و در جوهای این قطعات دائما آبها جاری، از گل کوکب و شمعدانی مشتعل و منور و از گل مخملی و بوقلمون مطرز و مصور. آنجا گل نرگس دیده شد و گل مریم بوییده گردید. بعضی قطعات دیگرش سبزیکاری از بقول و تماماً مثمر و مأکول چنانکه از بادنجانش مسمی خوردیم و از بیفتک سیبزمینیش فرنگیمآبی کردیم. از چغندر پختۀ باغ لب به لبوی ایرانیمنشی آلودیم و با سینههای نرم سودای خـام از دماغ بیرون نمودیم. انشاءاللّه از بها و صـفا رشـک گلستان ارم و در روح و هوا مانند انفاس عیسی پور مریم خواهد شد. [۴]
شرح مفصل بودن باغ از گلهای وارداتی و درختان و سیفیکاری و سبزیکاری و حتی امکان توسعۀ باغ در علیآبادنامه گویی متن بروشور تبلیغاتی جلب انسانها برای سکونت در علیآباد است. به نظر میرسد نزد برنامهریزان توسعۀ علیآباد باغ برای ایرانیان همچون موسیقی است برای انسان. در رسالۀ موسیقی اخوانالصفا دربارۀ موسیقی چنین گفته است: «صناعت موسیقی که موضع آن جواهر روحانی است و نفس به سبب او حرکت کند بدان جهت که موسیقار باشد».[۵] به همین ترتیب نفس ایرانیان به سبب وجود باغ حرکت کند بدان جهت که باغ باشد.