این کتاب پژوهشی بینرشتهای در بارۀ تاریخ شهر، تجربههای شهری و شهرسازی دورۀ مملوک (۱۲۵۰- ۱۵۱۷م) است. تمرکز آن بر سه شهر کمتر مطالعه شده در منطقۀ سوریه (بلاد شام)، اورشلیم، صفاد و طرابلس است و در تلاش است تا رویکرد و روششناسی جدیدی برای فهم شهرهای تاریخی عرضه کند. لوز با استفاده از متون مختلف و بررسیهای میدانی بسیار ویژگیهای شهر مملوک و همچنین جنبههای مختلف شهرسازی در این منطقه را تشریح میکند و شهر پیشامدرن در خاورمیانه را به عنوان معیاری معتبر و مفید برای مطالعۀ زمینههای مختلف مانند معماری، تاریخ هنر، تاریخ و سیاست و محیط مصنوع مطرح میکند.
نویسنده بر این اعتقاد است که فضای شهری بلاد شام مانند شهرهای دیگر مناطق نتیجه و فرایند نیروهای مختلفی است که با هم و همیشه آنها را شکل داده است. نویسنده با دیدگاهی انتقادی به نظریههای پیش از این دربارۀ شهرهای اسلامی به سراغ شهرهای ذکر شده رفته و با مطالعۀ این شهرها در سیاق تاریخی و فرهنگی خود و با به کار گرفتن نظریههای مختلف شهری در پی آن است که شهرهای خاورمیانه، اسلامی و مملوک را از قید کلیتبخشیهای گذشته برهاند و نشان دهد که آنها در واقع شهرهای کاملی هستند.
در نگاه او شهر یک نهاد فرهنگی پر جنب و جوش و در حال تغییر است تا واحدی ایستا و ساکن. او در مطالعهاش از رشتههای مختلفی چون چغرافیای شهری، فرهنگی، و تاریخی؛ تاریخ خاور میانه؛ تاریخ هنر و معماری اسلامی، باستانشناسی و مطالعات فرهنگی و نظریات مطرحشده در آنها استفاده میکند. در واقع این کتاب تلاشی برای نگاه به شهرهای تاریخی خاور میانه از خلال چشمانداز شهری است.
او یکی از مشکلات مطالعه بر شهرهای این منطقه و به طور کلی شهرهای اسلامی را نظریههایی میداند که آنها را به اسلام نسبت میدهد و این شهرها را به اصطلاح «شهرهای اسلامی» میخوانند. او با دیدگاهی انتقادی به این نظریات میپردازد و بر این باور است که برای رها کردن مطالعات شهری از تعصبات نظری و تصورات غلط که به پژوهشهای اولیه در سرزمینهای اسلامی آسیب زده است، باید از دیدگاهی گستردهتر به این مطالعات نظر کنیم و به طور خاص شهرها را در مقیاس منطقهای و تاریخیشان مطالعه کنیم که با نظریههای کلی شهر و شهرنشینی در سراسر دنیا هماهنگ است. از نظر او باید جهانی اندیشید و منطقهای عمل کرد؛ زیرا تمرکز بر نقش اسلام در شهرسازی یا شهرسازی اسلامی به طور کلی منجر به ایجاد مفهوم یکپارچه و همهجانبهای شده که هرگز در جهان اسلام وجود نداشته است.
لوز با تشریح دیدگاهش دربارۀ فرهنگ در مطالعۀ شهر چنین توضیح میدهد که مطالعۀ شهر در سیاق تاریخی نباید به این صورت برداشت شود که منظور از آن پژوهش و مطالعۀ فرهنگ به واسطۀ شهر است. بلکه بیشتر آگاهیای نظری از کیفیت پویای فرهنگ و به ویژه پیامدهای سیاسی آن است. او برای آنکه مفهوم مبهم و گستردۀ فرهنگ را در مطالعهاش کاربردی کند کلیدواژۀ «چشمانداز[۱]» را برگزیده که گرچه در حوزههای گوناگون به کار رفته اما او از منظر جغرافیای فرهنگی و تاریخی به کار برده است. از نظر او «چشمانداز» بیش از آنکه طبیعی باشد فرهنگی است چرا که محصول ساخت انسانی است. همچنین چشمانداز به ویژگیهای مادی بازمیگردد اما محدود به آن نیست، در واقع همه چیز است به جز آن چه که طبیعی است. از نظر او شکلگیری چشمانداز به شدت با سیاست و ساختارهای قدرت مرتبط است و مطمئناً برای معانی و مالکیت مبارزه میکند. چشماندازه استعارهای است از متن برای قرائت محیط ساخته شده.
در این مطالعه شهر مملوک از طریق سه لایه تصویر شده است: لایۀ محسوس، لایۀ ساخت اجتماعی و لایۀ مفهومی. در بخش اول این کتاب مقدمهای بر روش کار و اهداف مطالعه آمده، بخش دوم تاریخچهای مختصر از تاریخ شهرهای شام پیش از دورۀ مملوک آمده است. در بخش دوم کتاب با عنوان شهر ملموس در سه فصل به بررسی میدانی اورشلیم دورۀ مملوک، خانهها و سکونت در شهرهای شام و همسایگی به عنوان تجربهای اجتماعی و فیزیکی از فرهنگ شهری پرداخته شده است. بخش سوم کتاب با عنون شهر ساختهشدۀ اجتماعی در دو فصل سرمایهگذاری و زیرساختهای شهری، نشانههای قدرت در محیط مصنوع و سیاستهای حمایتی مملوک بررسی شده است. بخش چهارم کتاب با عنوان شهر مفهومی در دو فصل شهر به صورتی که در نوشتهّها آمده، تصور و دریافت شده بررسی شده و در فصل دوم به قلمروهای عمومی، خودمختاری شهری و محدودیتهای آن پرداخته شده است. نتیجهگیری نهایی جمعبندی روایت نویسنده از شهرهای شام مانند هر شهر دیگری به عنوان نتیجه و مسیر نیروهای مختلف است که همواره آن را شکل دادهاند و تأکیدی دوباره بر مفهوم گمراهکنندۀ شهر اسلامی و بیان چند ویژگی عمومی بلاد شام است.
این کتاب نه فقط از حیث اطلاعاتی که در آن بیان میشود و فهمی که از شهر تاریخی مملوک عرضه میکند؛ بلکه به جهت روش و راهبردها و رویکردهایی که در پژوهش به کار میبرد و نحوۀ استفادۀ نویسنده از اطلاعات مختلف و نظریات حوزههای گوناگون در سیر بحث خود بسیار قابل توجه است.
Nimrod Luz. The Mamluk City in the Middle East: History, Culture, and the Urban Landscape. New York: Cambridge University Press, 2014.