هدیه نوربخش
لنین بر فراز مسکو: مسابقهٔ کاخ شوروی
هدیه نوربخش
کاخ شوروی مشهورترین و باشکوهترین پروژهٔ محققنشدهٔ اتحاد جماهیر شوروی در دورهٔ استالین است؛ پروژهای که برای طراحی آن یکی از بزرگترین مسابقات معماری قرن بیستم برگزار شد. این بنا قرار بود نماد دولت پرولتاریا، سوسیالیسم و نیز شهر مسکو، پایتخت حکومت جدید کمونیستی [۱]، باشد. همچنین طرح و ساخت این بنا بهانهای بود برای حزب کمونیست تا موضع رسمی و مانیفست خود در معماری را اعلام کند؛ چراکه تا آن زمان با این مسأله محتاطانه برخورد کرده بود و سعی میکرد حداقل به ظاهر از گروه یا سبک و سیاقی خاص در معماری طرفداری نکند.برنامهٔ پروژه از این قرار...
سه حکایت معمارانه از نظامهای تمامیتخواه| حکایت اول: جدال در آلمان: «بتن» ناسیونالیست است یا کمونیست
هدیه نوربخش
در اوایل دههٔ ۱۹۲۰در آلمان ساخت یک بنای یادبود حساسیتبرانگیز، که تماماً با بتن ساخته شده بود، بحث بر سر این موضوع را تشدید کرد که بتن چه معانی و دلالتهایی، بالاخص دلالتهای سیاسی، میتواند داشته باشد. یادمان Märzgefallenen (کشتهشدگان مارس) یادآور هفت عضو اتحادیه کارگری بود که در مارس ۱۹۲۰ با سازماندهی اعتصاب عمومی و حمایت از حکومت وقت، زمینهٔ شکست کودتای کودتای کاپ (کودتای راستگرایان علیه حکومت جمهوری وایمار) را فراهم آوردند و در این راه جان باختند. برای طرح یادمان مسابقهای برگزار شد و والتر گروپیوس با این که تأکید داشت مدرسهٔ باهاوس باید از نظر سیاسی...
بدن و معماری- بخش سوم
هدیه نوربخش
«من با تنم با شهر مواجه میشوم؛ پاهایم طول رواقها و عرض میدانها را میسنجد، نگاهم ناآگاهانه تنم را بر سطح کلیسای جامعه میافکند و در قرنیزها و نقوش آن پرسه میزند تا ابعاد فرورفتگیها و برآمدگیها را بیابد، وزن کالبدم تودۀ در را درک میکند ....». این جملات یوهانی پالاسما[۱] در نیمۀ دوم قرن بیستم ریشه در بحثهایی دارد که از حدود صد و پنجاه سال پیشتر در مورد نسبت ادراک و بدن در جریان بود. این که درک فرم و فضا در معماری و دیگر هنرهای زیبا صرفاً ذهنی نیست بلکه انسان از طریق بدن خود آنها را...
بدن و معماری- بخش دوم
هدیه نوربخش
«هنر هنگامی به والاترین هدف خود دست مییابد که بتواند کشمکشی پرتحرک را نشان دهد و یا جریان نیروها را تجسم بخشد»؛ اگر این دیدگاه را به زبان معماری تعبیر کنیم باید بگوییم نحوۀ بازنمایی نیروهایی که بنا را در برابر نیروی جاذبه پایدار نگه میدارند، نشاندهندۀ اهمیت و یگانگی معماری آن است. این گفتۀ رابرت فیشر[۱] نمایندۀ جریان فکری است که در فلسفۀ زیباییشناسی اواخر سدۀ نوزدهم در آلمان رواج داشت و شارحان این نحلۀ فکری معتقد بودند «فرم میتواند و باید جنبش و حرکت را بازنمایی کند». اما منشأ این تفکر را میتوانیم حدود یک سده پیشتر در...
بدن و معماری ــ بخش اول
هدیه نوربخش
در معماری و هنر غرب اهمیت و نقش بدن انسان را از دو حیث میتوان بررسی کرد: اول این که معماران و نظریهپردازان به انحاء مختلف بدن را ملاک و معیار طراحی دانستهاند؛ دوم آن که نظریهپردازان در حوزۀ ادراک معماری و دیگر هنرهای تجسمی، علاوه بر ذهنیت انسان، به نقش بدن نیز توجه کردهاند. یادداشت اول و دوم «بدن و معماری» مروری کلی است بر این که چطور این مقوله الهامبخش طراحی و موجب شکلگیری قاعده و معیار در معماری بوده است. یادداشت سوم به این موضوع میپردازد که چگونه انسان به واسطة بدن خود فرم و فضا را...
تبارشناسی «طراحی» معماری
هدیه نوربخش
جدایی و تقابل دو مفهوم «طراحی» و «ساخت» که یکی بر جنبۀ غیرمادی و دیگری بر وجه مادی معماری دلالت دارد به دوران رنسانس ایتالیا، سدههای پانزدهم و شانزدهم، برمیگردد. معماری از آن رو که ذاتاً با «کاربردی بودن»، «کار یدی» و نیز «امور تجاری» پیوند داشت از جایگاه نازلتری نسبت به دیگر هنرها برخوردار بود (شعر و موسیقی بالاترین جایگاه را داشتند و سپس مجسمهسازی و نقاشی). معماران دورۀ رنسانس در تکاپوی یافتن شأنی هم ردیف هنرمندان سایر رشتهها و ارتقاء جایگاه خود به مرتبۀ هنرهای آزاد [۱] به ورود واژۀ «طراحی» به گفتمان معماری اقبال بسیار نشان دادند؛ زیرا...
معماری کلاژگونه
هدیه نوربخش
معماران آمریکایی نیمۀ دوم قرن بیستم در پاسخ به مسئلۀ «تاریخ» در معماری، به آراء و نظریههای رابرت ونچوری متکی بودند و در تبدیل نظریه به عملِ معماری از راهکارهای هنرعامهپسند (پاپ آرت) آمریکایی بهره بردند. در سال ۱۹۶۶ ونچوری در کتاب مشهور خود «پیچیدگی و تضاد در معماری» فرمهای بیش از حدساده شده و در معماری مدرن را آماج حملات خود قرار داد. به گفتۀ او عناصر و فرمهای ترکیبی، بینابینی، مبهم و متناقض بر آنهایی که خالص، قطعی، روشن و صریح هستند، ترجیح دارند و معماران مدرنیست به خاطر دستیابی به سادگی و ترس از عدم انسجام، هرگونه...
«حافظه/ خاطره» در معماری و ادبیات قرن بیستم
هدیه نوربخش
جان راسکین در کتاب «مشعل حافظه»، جلد ششم از مجموعۀ «هفت مشعل معماری»، آورده: شعر و معماری بیش از هر چیز دیگر میتواند بر فراموشی انسان فائق آید و از میان این دو معماری برتری دارد چرا که علاوه بر اندوختۀ افکار و احساسات انسان، توان و تجربۀ کار دست او را نیز به نمایش میگذارد. منظور این متفکر قرن نوزدهمی از «حافظه/ خاطره» تصورات بیحد و مرز شخصی نبود بلکه امری جمعی و مشخص بود که گذشته و حال در آن ثبت است و ملتی از طریق آن هویت خود را میسازد؛ در واقع درک او از این موضوع به...
سراسربین بنتام
هدیه نوربخش
در اواخر قرن هجدهم میلادی ارتباط متقابل میان معماری و برقراری نظم، اصلاح و بهسازی اجتماعی به موضوعی در خور توجه تبدیل شد. تجربۀ انقلاب فرانسه نشان داده بود جامعه ذاتاً بینظم و روابط اجتماعی ناپایدار است و ابزارهایی برای قاعدهمند کردن آن لازم است که معماری از مهمترین آنهاست. همچنین در این زمان ساخت مدارس، کارخانهها، بیمارستانها، زندانها و ... رو به فزونی بود و یکی از دغدغههای مصلحان اجتماعی این بود که چگونه معماری این مؤسسات در کنار شیوۀ مدیریت حاکم در آنها میتواند ابزاری برای نظارت و کنترل افراد باشد؛ آنها بیش از همه به تنظیم روابط و...