یکی از دشواریهای کار با متون درجۀ اول به عنوانِ منبعی برای تاریخ معماری داشتنِ درکی درست از واژگان معماری است که در این متون به کار رفته. این دشواری به خصوص در کار با متونی که در سدههای نخست پس از اسلام نوشته شدهاند و در نتیجه با ما فاصلۀ تاریخی نسبتاً زیادی دارند بیشتر دیده میشوند؛ چرا که معنای برخی واژگان در طول تاریخ تغییر کرده است. بیدقتی در مفهومِ واژگانِ تخصصی که در این متون به کار رفته است باعث نادیده گرفتنِ اطلاعاتی ارزشمند در این متون یا تعبیرِ اشتباه آنها میشود. نمونه چنین مشکلی را میتوان در رابطه با واژه عربی بهو دید. در حالیکه برخی محققان بهو را مختص به واژگانِ معماری غرب جهان اسلام دانستهاند، محققان دیگری که در متون شرقِ جهان اسلام با این واژه رو به رو شدهاند غالباً آن را به عنوان اشتباه نوشتاری در این متون تعبیر کردهاند. این مقاله با جمعآوری شواهد متن و باستانشناسی موجود نشان میدهد که واژه بهو در زبانِ معماریِ میانرودان سدۀ سوم و چهارم ق. برای اشاره به یک ساختار معماری با ويژگیهای کالبدی و کارکردی مشخص به کار رفته است. شواهد موجود نشان میدهد بهوْ ساختاری ایوانمانند بود که به یک حیاط یا باغ میشد و میان دو ایوان کوچکتر قرار میگرفت. در متونِ این دوره بهو همواره به عنوان فضایی ارجمند و پرتزیین توصیف شده است که عموماً تخت خلیفه یا صاحبِ کاخ در آن قرار میگرفت.
بررسی معنای واژۀ بهو در میانرودان دوره عباسی نشان میدهد این نظریۀ رایج که تختگاه در کاخهای عباسی در میانۀ فضای صلیبیشکل قرار گرفته بود، و نظریۀ وجود سلسهمراتب از فضای باز (حیاط و باغ) به فضای بسته در این کاخها، نیاز به تجدیدنظر دارد.
Safa Mahmoudian. "Bahw in the Architectural Vocabulary of Third/Ninth and Fourth/Tenth Century Mesopotamia." in Wiener Zeitschrift für die Kunde des Morgenlandes, Vol. 111 (2021)
- مشاهدهٔ فهرست مقالات در این شماره: